حضرت استاد جوادی آملی، درباره ی استاد خود«آیت الله محمد تقی آملی» گوید:
ایشان سعی می کرد هر وقت حضورشان می رفتیم مجلس شان آموزنده باشد، گاهی داستانی ذکر می کردند که حکایت از آن می کرد که انسان، راهی جز تهذیب نفس ندارد. گاهی می فرمودند:
«من خواب دیدم دشمن به من حمله کرده است و به من پرخاش می کند. من ناچار شدم که دست او را بگیرم و دست اش را گاز گرفتم و بغتتا از شدت درد بیدار شدم. دیدم دست ام در دهان خودم قرار دارد. فهمیدم دشمن من، خودم هستم و کسی به سراغ من نمی آید. این نفس است که دشمن من است; ما از بیرون آسیب نمی بینیم; هرچه می بینیم از درون است. ». بار دیگر فرمودند: «من خواب دیدم دشمن به من حمله کرده است ومن هم به او پرخاش کرده ام و دست برده ام چشم او را بکنم و از شدت درد بیدارشدم، دیدم که دست ام در چشم خودم است. باز من در عالم رویا آموختم که دشمن انسان خود انسان است; اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک ».
- ۰ نظر
- ۰۶ آبان ۹۴ ، ۱۰:۰۸