رابطه عبادت و شناخت حق
پرسش:
آیا میان عبادت و شناخت حق رابطهای وجود دارد؟ یعنی بدون شناخت حق نمیتوان خدا را عبادت کرد؟میان عبادت به معنای واقعی کلمه که همان بندگی خدای یگانه است، با شناخت حق، رابطه تنگاتنگی وجود دارد؛ زیرا عبادت فرع بر معرفت و شناخت است. عبادت بدون شناخت معنا ندارد؛ چون اولاً انسان باید معبودی را بشناسد تا در برابر او سر کُرنش و بندگی فرود آورد و در مقابل او خضوع و فروتنی نشان دهد. بنابراین، در عبادت باید حتماً شناخت باشد.
شناخت مراتبی دارد. کمترین درجه و مرتبه شناخت عبادت محسوب میشود که به آن، اجر و پاداش تعلق میگیرد و ولی هر اندازه درجه شناخت و معرفت بالاتر باشد، از فیض کمال و تعبد بیشتر بهرهمند میگردد. امّا گذشته از عبادت خدای یگانه، کسانی که بت و امثال آن را میپرستند نیز بر این عقیدهاند که واقع را تشخیص داده و بر اساس شناخت حقیقت معبودشان را میپرستند و بر این باورند که ما نمیتوانیم به خدای یگانه دسترسی داشته باشیم؛ لذا برای اینکه از عبادت او محروم نباشیم، بتها را عبادت میکنیم تا شفیعان میان ما و خداوند باشند. بنابراین، میان عبادت و شناخت حق یا معبودی که سزاوار عبادت دانسته میشود. رابطه وجود دارد؛ هر چند اجمالی باشد. پاسخ این پرسش اینگونه طرح و تبیین میشود.
1. مفهوم لغوی عبادت
عبادت و عبودیت، خضوع و فروتنی در برابر عظمت خداوند است. در معنای این واژه چنین آمده است: «عبودیت» عبارت است از اظهار تذلّل و فروتنی، امّا عبادت، رساتر و بالاتر از اظهار تذلّل است؛ بلکه عبادت نهایت اظهار عجز در برابر موجودی که سزاوار و شایستگی عبادت را دارد میباشد. او همان کمال نهایی است و غیر ذات باری تعالی موجود دیگری شایسته عبادت و تذلل و خضوع نخواهد بود.[1]
همچنین عبادت به معنای اطاعت و تسلیم نیز آمده است.[2] بنابراین، عبادت و عبودیت در لغت به معنای بندگی خدا و اظهار خضوع و فروتنی در برابر او میباشد.
2. مفهوم اصطلاحی عبادت
عبادت در اصطلاح، به معنای اطاعت از دستورات است. اگر انسان از کسی اطاعت کند، او را معبود خود قرار داده است؛ چنانکه فیض کاشانی میفرماید: «کسی که فرمان دیگری را اطاعت کند، او را پروردگار خویش قرار داده است؛ چون عبادت، عبارت از انقیاد و تسلیم شدن بدون قید و شرط در برابر چیز و شخص است».[3]
علامه طباطبایی; نیز میفرماید: «عبادت در اصطلاح، همان اطاعت از دستورات و فرامین است. اگر این اطاعت از خدای سبحان باشد، نعم المطلوب، والا اطاعت او مذموم و شرک است».[4]
پس عبادت در اصطلاح به معنای واقعی، اطاعت از فرامین و دستورهای خداوند و تسلیم در برابر او میباشد.
3. جایگاه عبادت در نظام هستی
عبادت در نظام هستی و در میان همه موجودات عالم، جامع الشمول و در برگیرنده همه موجودات عالم است. هر موجودی بنابر استعداد و خاصیت وجودیاش در برابر خداوند تسلیم بوده و تسبیحگوی خالق یگانه و بیهمتاست؛ چنانکه قرآن کریم میفرماید: } لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ کُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ{؛ آنچه در آسمانها و زمین است، همه فرمانبردار خدا بوده و تسلیم اویند.[5]
و در آیه دیگر میفرماید:} سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ{؛ آنچه در آسمانها و زمین است، خداوند را تسبیح میگویند، و او عزیز و حکیم است.[6] بنابراین، عبادت یک سنت عام الهی است که هر موجودی براساس خاصیت وجودی خود آن را انجام میدهد؛ اما این سنت الهی در میان انسانها و عالم انسانیت که اهل عقل و تعقل است، معیار و ملاک کمال و وسیله عروج بهسوی خدای سبحان و هدایت به راه راست و مستقیم الهی است؛ چنانکه خداوند در قرآن میفرماید: } وَأَنِ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ {؛ مرا عبادت کنید؛ این راه راست و مستقیم است.[7]
و از زبان پیامبر| میفرماید:} إِنَّ اللَّهَ رَبِّی وَرَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ{؛ بهدرستی که خداوند پروردگار من و شماست، پس او را عبادت کنید، در حقیقت این راه راست و مستقیم است.[8]
تبیین رابطه عبادت و شناخت خدا
عبادت گذشته از آثار و فواید بسیار، فینفسه مطلوب شارع مقدس است. از این رو در قرآن کریم یکی از اهداف بعثت انبیا عبودیت و بندگی خدا ذکر شده است؛ چنانکه فرموده است: } وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ{؛ ما در میان هر امتی رسولی برانگیختیم تا بگویند خدا را بپرستید و از طاغوت دوری کنید.[9]
بنابراین، عبادت، گذشته از اینکه سنت عام الهی است، در زندگی انسانی نیز جایگاه ویژهای دارد؛ زیرا با عبادت است که انسان به جایگاهی بالاتر از مقام فرشتگان دست مییابد. گذشته از مقامات معنوی، آثار اجتماعی همچون عدالت اجتماعی و حیات معنوی بر عبادت مترتب است. به تعبیر ابنسینا، عبادت یادآوری معبود است و یادآوری او حیات معنوی و عدالت اجتماعی را در پی داشته و دلها را همیشه بهیاد او زنده میدارد. با این وصف، پیداست که میان عبادت و شناخت معبود رابطه وجود دارد؛ زیرا هیچگاه عمل بدون هدف نتیجه مطلوبی بهدنبال ندارد. اگر انسان بدون شناخت، چیزی را عبادت کند، معلوم است که کاری بیهوده خواهد بود. عمل بیهوده نه آثار اجتماعی دارد و نه آثار معنوی و الهی بر آن مترتب میگردد. پس شناخت و معرفت شرط عبادت است؛ هرچند اجمالی یا براساس فطرت نهفته خدادادی باشد.
ابنسینا میگوید: جعل عبادت برای آن است که یادآور معبود یگانه باشد و این عبادت به صورت مکرر مقرر شد تا تکرار یاد معبود، باعث تکرار عبادت و زنده بودن نام او در دلها برای همیشه باشد. احیای نام معبود در دلها، عدالت اجتماعی و حیات معنوی جامعه انسانی را بهدنبال دارد. شهید مطهری در ذیل این بیان میگوید:
«آنچه از بیان شیخ استفاده میشود، عبادت، دعوت به معرفت الله است و حتی تشریع عبادت نیز بدین منظور میباشد؛ چنانکه از آیات قرآن کریم استفاده میشود معرفت خداوند و عبادت او ملازم هماَند. از این جهت هم تقرب حاصل میشود و هم مقصود الهی از جعل آن بهدست میآید که عبادت، مقصود بالذات است، نه بالعرض. با این وصف، این نکته بهدست میآید که انبیا دو هدف داشتهاند: یکی ارشاد به سعادت و معنویت که در پرتوی توحید و ایمان به معاد و صفات فاضله پیدا میشود، و دیگری ارشاد به مصالح عالیه اجتماعی که بهوسیله جعل و قرار دادن عبادت بهدست میآید که عدالت و حیات معنوی و اجتماعی را بهدنبال دارد».[10]
4. نقش معرفت در عبادت
معرفت و شناخت رکن اعظم عبادت است. اگر رابطه میان شناخت حق و معبود حقیقی نباشد و عبادت بدون شناخت باشد، همانند دوندهای است که برخلاف مسیر اصلی طی مسیر کند و بهجای اینکه به مقصد نزدیک شود، از آن دور میشود؛ چنانکه در روایات نیز عمل بدون معرفت را همانند مسافری یاد کرده که خود را از راه رفتن خسته کرده، ولی به مقصد نمیرسد: «العامل بلاعلم کسایر علی غیر طریق، لایزید علی سیره، إلا بعداً»؛[11]
خداوند از منطق بتپرستانی که کورکورانه و بدون شناخت، بتها را میپرستند، اینگونه یاد کرده است: } بَلْ قَالُوا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُهْتَدُونَ{؛ ما پدران خود را اینگونه یافتیم، لذا به شیوه آنها اقتدا کرده و از آنان پیروی میکنیم.[12]
امیرمؤمنان× درباره عبادت بدون شناخت و معرفت میفرماید: «المتعبد بغیر علم کحمار الطاحونه یدور ولایبرح من مکانه»؛ کسی که بدون شناخت، عبادت و بندگی کند، مانند الاغ آسیابیست که بهدور خود چریده و طی مسیر ندارد.[13]
هدف از عبادت، رسیدن به کمال است و رسیدن به کمال بدون معرفت و شناخت ممکن نخواهد بود. پس معلوم میشود که شناخت، رکن اعظم در عبادت بوده و به عبادت جهت میبخشد. و به آن ارزش میدهد. اگر عبادت جهت داده نشود، ممکن است بنده اسیر هوای نفس شده و هوای نفس را خدای خود قرار داده و او را عبادت و پرستش کند با چنانکه قرآن کریم از اینگونه انسانها چنین خبر داده است:} أَفَرَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ...{؛ آیا دیدی کسی را که معبود خود را هوای نفس خویش قرار داده است؟![14]
در روایات نیز نقش معرفت در عبادت بیان شده است که به چند نمونه از آنها اشاره میشود:
امام علی(ع) میفرماید: «سکنوا فی انفسکم معرفة ما تعبدون حتی ینفعکم ما تحرکون من الجوارح بعبادة من تعرفون»؛ با شناخت آنچه که عبادت میکنید، نفستان را آرامش دهید. حرکت جوارح و اعضا با عبادت آگاهانه برای شما نافع است.[15]
و فرموده است: «لا خیر فی عباده لیس فیها تفقه»؛ عبادتی که در آن معرفت نباشد، خیری ندارد.[16]
امام رضا(ع) میفرماید: «اول عبادة الله معرفته»؛ اولین مرحله عبادت خداوند، شناخت اوست.[17]
و امام سجاد(ع) فرموده است: «لا عباده الا با التفقه»؛ بدون معرفت، عبادت نیست.[18]
بنابراین، لازمه عبادت، شناخت معبود و خالق است. منتها، هرکس از عبادت تلقی خاصی دارد. با این حال، با هر وصف و تلقی از عبادت، بدون شناخت معنا ندارد و باید شناخت اجمالی از معبود باشد. همین شناخت اجمالی، وقتی در ابتدای امر، انگیزه عبادت خداوند یگانه میشود، روزنهای بهسوی کمال بوده و کمکم بنده را به معبود نزدیک میکند. آتش محبت معبود را در قلب او شعلهور کرده تا اینکه با همین معرفت اجمالی به جایی میرسد که عاشق عبادت میشود؛ از اینرو پیامبر اکرم(ص) فرموده است:
«من عشق العبادة فعانقها و احبها بقلبه و باشر بجسده و تفرغ لها فهو لا یبالی علی من اصبح من الدنیا علی عسرام علی یسر؛ کسی که عاشق عبادت شد، با آن معانقه کرده و با قلبش آن را دوست داشته و با بدنش آن را لمس میکند. برای آن خود را فارغ میکند(یعنی هر کاری داشته باشد، هنگام عبادت دست از آن بر میدارد) چنین انسانی دیگر باک ندارد که دنیایش چگونه میگذرد، به آسانی یا به سختی.[19]
نتیجه:
میان عبادت و شناخت حق و معبود، رابطه وجود دارد. عمل بدون شناخت، عبادت بدون معرفت، هر چند اجمالی، معنا ندارد. شناخت در حقیقت بال و پر عبادت است که او را از مرحله ابتدایی و شناخت اجمالی به کمال رسانده و معبود خودش را در باطن درک میکند. شناخت معبود، رکن اعظم عبادت است. اگر شناخت نباشد، عبادت مانند ساختمان بدون ستونی است که از اول پا نگرفته و استوار نمیشود. عبادت با معرفت، عابد را همانند کوهی استوار میسازد که طوفانهای شدید نمیتواند او را حرکت دهد. پس عبادت، رابطه تنگاتنگ با شناخت حق دارد.
منابع برای مطالعه بیشتر:
1. حکمت عبادات، آیتالله جوادی آملی، نشر اسراء، قم، 1373.
2. اسرار عبادات، ملکی تبریزی، انتشارات بیدار، قم.
3. عبادت در المیزان، عباس عزیزی، انتشارات علامه، قم.
حدیث پایانی:
امام علی(ع): کسی که ارزش خویش را از دست بدهد، بزرگی خاندانش او را سود نخواهد رساند.[20]
[1]. مفردات القرآن، راغب اصفهانی،ص490، تحقیق صفوان داودی،نشر مدرسه امیرالمؤمنین7، اصفهان، بی تا.
[2]. لسان العرب، ج3، ص282 و المنجد، ص484.
[3]. فیض کاشانی، وافی ج1،ص55، انتشارات اسلامیه، تهران،بیتا.
[4]. المیزان، ج1،ص388، انتشارات علمی، بیروت،1414.
[5]. بقره،116.
[6] . حدید، 1.
[7]. یاسین،61.
[8]. آل عمران،51.
[9]. نحل،36.
[10]. مرتضی مطهری، مقالات فلسفی، ج2،ص160، انتشارات صدرا، تهران.
[11]. کلینی، اصول کافی، باب علم و جهل، ص75، دارالکتب العلمیه، تهران.
[12]. زخرف،22.
[13]. آمدی، غراالحکم، ص53. دارالحدیث، قم،1375.
[14]. جاثیه،23.
[15]. میزان الحکمه، ج3، ص1798، محمدی ری شهری، دارالحدیث، قم.
[16]. همان.
[17]. همان.
[18]. همان.
[19]. کلینی، اصول کافی، ج3،ص131، دارالکتب اسلامیه، تهران.
[20]. نهج البلاغه، حکمت 389.
- ۹۳/۰۶/۲۳