نقش معرفت در عبادت
معرفت و شناخت رکن اعظم عبادت است. اگر رابطه میان شناخت حق و معبود حقیقی نباشد و عبادت بدون شناخت باشد، همانند دوندهای است که برخلاف مسیر اصلی طی مسیر کند و بهجای اینکه به مقصد نزدیک شود، از آن دور میشود؛ چنانکه در روایات نیز عمل بدون معرفت را همانند مسافری یاد کرده که خود را از راه رفتن خسته کرده، ولی به مقصد نمیرسد: «العامل بلاعلم کسایر علی غیر طریق، لایزید علی سیره، إلا بعداً»؛[11]
خداوند از منطق بتپرستانی که کورکورانه و بدون شناخت، بتها را میپرستند، اینگونه یاد کرده است: } بَلْ قَالُوا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُهْتَدُونَ{؛ ما پدران خود را اینگونه یافتیم، لذا به شیوه آنها اقتدا کرده و از آنان پیروی میکنیم.[12]
امیرمؤمنان علیه السلام درباره عبادت بدون شناخت و معرفت میفرماید: «المتعبد بغیر علم کحمار الطاحونه یدور ولایبرح من مکانه»؛ کسی که بدون شناخت، عبادت و بندگی کند، مانند الاغ آسیابیست که بهدور خود چریده و طی مسیر ندارد.[13]
هدف از عبادت، رسیدن به کمال است و رسیدن به کمال بدون معرفت و شناخت ممکن نخواهد بود. پس معلوم میشود که شناخت، رکن اعظم در عبادت بوده و به عبادت جهت میبخشد. و به آن ارزش میدهد. اگر عبادت جهت داده نشود، ممکن است بنده اسیر هوای نفس شده و هوای نفس را خدای خود قرار داده و او را عبادت و پرستش کند با چنانکه قرآن کریم از اینگونه انسانها چنین خبر داده است:} أَفَرَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ...{؛ آیا دیدی کسی را که معبود خود را هوای نفس خویش قرار داده است؟![14]
در روایات نیز نقش معرفت در عبادت بیان شده است که به چند نمونه از آنها اشاره میشود:
امام علی(ع) میفرماید: «سکنوا فی انفسکم معرفة ما تعبدون حتی ینفعکم ما تحرکون من الجوارح بعبادة من تعرفون»؛ با شناخت آنچه که عبادت میکنید، نفستان را آرامش دهید. حرکت جوارح و اعضا با عبادت آگاهانه برای شما نافع است.[15]
و فرموده است: «لا خیر فی عباده لیس فیها تفقه»؛ عبادتی که در آن معرفت نباشد، خیری ندارد.[16]
امام رضا(ع) میفرماید: «اول عبادة الله معرفته»؛ اولین مرحله عبادت خداوند، شناخت اوست.[17]
و امام سجاد(ع) فرموده است: «لا عباده الا با التفقه»؛ بدون معرفت، عبادت نیست.[18]
بنابراین، لازمه عبادت، شناخت معبود و خالق است. منتها، هرکس از عبادت تلقی خاصی دارد. با این حال، با هر وصف و تلقی از عبادت، بدون شناخت معنا ندارد و باید شناخت اجمالی از معبود باشد. همین شناخت اجمالی، وقتی در ابتدای امر، انگیزه عبادت خداوند یگانه میشود، روزنهای بهسوی کمال بوده و کمکم بنده را به معبود نزدیک میکند. آتش محبت معبود را در قلب او شعلهور کرده تا اینکه با همین معرفت اجمالی به جایی میرسد که عاشق عبادت میشود؛ از اینرو پیامبر اکرم(ص) فرموده است:
«من عشق العبادة فعانقها و احبها بقلبه و باشر بجسده و تفرغ لها فهو لا یبالی علی من اصبح من الدنیا علی عسرام علی یسر؛ کسی که عاشق عبادت شد، با آن معانقه کرده و با قلبش آن را دوست داشته و با بدنش آن را لمس میکند. برای آن خود را فارغ میکند(یعنی هر کاری داشته باشد، هنگام عبادت دست از آن بر میدارد) چنین انسانی دیگر باک ندارد که دنیایش چگونه میگذرد، به آسانی یا به سختی.[19]
نتیجه:
میان عبادت و شناخت حق و معبود، رابطه وجود دارد. عمل بدون شناخت، عبادت بدون معرفت، هر چند اجمالی، معنا ندارد. شناخت در حقیقت بال و پر عبادت است که او را از مرحله ابتدایی و شناخت اجمالی به کمال رسانده و معبود خودش را در باطن درک میکند. شناخت معبود، رکن اعظم عبادت است. اگر شناخت نباشد، عبادت مانند ساختمان بدون ستونی است که از اول پا نگرفته و استوار نمیشود. عبادت با معرفت، عابد را همانند کوهی استوار میسازد که طوفانهای شدید نمیتواند او را حرکت دهد. پس عبادت، رابطه تنگاتنگ با شناخت حق دارد.
منابع برای مطالعه بیشتر:
1. حکمت عبادات، آیتالله جوادی آملی، نشر اسراء، قم، 1373.
2. اسرار عبادات، ملکی تبریزی، انتشارات بیدار، قم.
3. عبادت در المیزان، عباس عزیزی، انتشارات علامه، قم.
حدیث پایانی:
امام علی(ع): کسی که ارزش خویش را از دست بدهد، بزرگی خاندانش او را سود نخواهد رساند.[20]
*************
[11]. کلینی، اصول کافی، باب علم و جهل، ص75، دارالکتب العلمیه، تهران. [12]. زخرف،22. [13]. آمدی، غراالحکم، ص53. دارالحدیث، قم،1375. [14]. جاثیه،23. [15]. میزان الحکمه، ج3، ص1798، محمدی ری شهری، دارالحدیث، قم. [16]. همان. [17]. همان. [18]. همان. [19]. کلینی، اصول کافی، ج3،ص131، دارالکتب اسلامیه، تهران. [20]. نهج البلاغه، حکمت 389. |
http://feqh.miu.ac.ir/index.aspx?siteid=19&pageid=4854&newsview=8437#_ftnref13
- ۹۳/۰۶/۲۳