قدرت روحی

راه های رسیدن به آرامش و موفقیت

قدرت روحی

راه های رسیدن به آرامش و موفقیت

سلام خوش آمدید

نامه ای به برادرم-4

چهارشنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۳، ۱۰:۵۵ ق.ظ

93-12-27

این نکته را همین جا بگویم، که عوامل راحتى من در کنار رنج‏ها و فشارها، چند چیز است؛ یکى همین تضرّع و اتّصال، آن‏هم بدون توقّع اجابت و انتظار برآورده شدن دعا. و دیگرى محبّت و خدمت مختصر به پدر و مادر و سومى، همین رفت و آمدها و بدون تکلّف و فشاربرخورد کردن، که این هر سه، عامل مؤثرى در راحتى و یُسر زندگى من بوده‏اند.

خدا اراده کرده و مى ‏خواهد که ما راحت باشیم؛ «یُریدُاللّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ». «1»

 و این یُسر، یُسر وجود ماست، نه یُسر کارها وامور؛ چون کارها براى کسانى راحت مى‏ شود که وجودشان راحت شده باشد. فراغت براى کسانى است که به وسعت قلب و سعه‏ ى صدر رسیده باشند. انشاء الله آقاى ... یا بقیه‏ ى دوستان، در این زمینه تو را کمک مى‏ کنند و تفسیر سوره‏ ى الَمْ نَشْرَح را برایت مى‏آورند تا اگر با وسعت قلب، به فراغتى رسیدى، به کارها و سختى‏ ها مشغول بشوى، که: «اذا فَرَغْتَ فَانْصَب». «2»

این‏گونه، سختى ‏ها راحت هستند و مَعَ الْعُسْرِ، یُسر «3» وجود دارد. زندگى سخت نیست، اگر بتوانیم با سختى‏ ها راحت باشیم و از رنج‏ها بهره برداریم. و این همان جمله‏ ى کوتاه است که در تفسیر سوره‏ ى کوثر آمده: موقعیت‏ها مهم نیستند و شرایط مهم نیستند؛ وضعیت ما و طرز برخورد ما، اهمیت دارد؛ چون برخورد خوب، مى‏ تواند در شرایط بد، کارگشا باشد.

نامه‏ های  بلوغ، ص: 27

توضیح:

استاد یکی از عوامل آرامش را اینگونه بیان می کنند: «رفت و آمدها و بدون تکلّف»

متأسفانه یکی از آفاتی که ما گرفتارش هستیم همین با کلاس بودنها و حفظ دیسیپلین و سخت گیری در معاشرتهاست در حالیکه وقتی رفتار ائمه را مشاهده می کنیم می بینیم این بزرگواران به قدری ساده و صمیمی بودند که اگر غریبه ای  این معصوم را در بین مردم ببیند نمی تواند ایشان را از باقی مردم تشخیص دهد ،مثل حضرت علی علیه السلام که ایشان آنقدر روی زمین می نشستندکه لقب ابو تراب را بر ایشان  نهادند

اینکه از معصومین ،‌اما در دوره معاصر هم بودند و هستند بزرگانی که بدون تکلف و صمیمانه با مردم رفتار می کردند ،داستان زیر خاطره ای زیبای یکی از شاگردان استاد صفائی حائری  است در همین مورد:

  ((دور تا دور اتاق افرادی با تیپ و قیافه های مختلف نشسته وگرم صحبت بودند

جوانی با لهجه آذری کنار دست من نشسته بود و با  شور و اشتیاق خاصی با نگاه به صدر مجلس مطالبی را یاد داشت می کرد

من که زیر چشمی نوشته های او را دنبال می کردم متوجه شدم نوشته:

الان در محضر حاج آقای صفایی هستیم

عجب نورانیت و آرامشی در سیمای ایشان موج می زند؟

چه وقار و شخصیتی در این مرد بزرگ دیده می شود

من الان در مقابل ایشان که صدر مجلس دو زانو نشسته اند و‌در فکر عمیقی فرو رفته است ،‌نشسته ام و حالتهای ایشان را می نویسم..

دوست آذری که هنوز در حال نوشتن بود، متوجه شد من نوشته های او را تعقیب می کنم،‌انگار هم صحبتی پیدا کرده باشد دست از نوشتن برداشت و با اشاره به صدر مجلس گفت:

واقعا حاج آقای صفایی عجب و وقار وابهتی دارند!

من که با دیدن نوشته های او فهمیدم بودم دوستمان در چه حال و هوایی سیر می کند با  اشاره به دم در اتاق[نه صدر مجلس] گفتم:‌بله واقعا حاج آقا عجب وقار و ابهتی دارند ولی آقای صفایی ایشون هستند کهدراز کشیده اند ،نه اوشون 

جوان که با این اشاره من انگار برق گرفته باشدش با تعجب و همراه با لهجه آذری گفت:‌بله بله!! واقعا!! ایشون!!

بله ایشون حاج آقای صفایی بودند و جای تعجب هم داشت ! چرا که با همان پیراهن و شلوار سفید طلبگی و حالت دوست داشتنی و همیشگی ،‌در حالی که به یکی از دوستان سنگین وزن به عنوان متکا تکیه داده و پاها سینه دیوار و عینک اش بالای پیشانی بود،‌با صدای قشنگش غزلهای حافظ را  از کتاب دیوانی که در دستش بود ،‌زمزمه می کرد.

دوستم که انتظار دیدن این صحنه را نداشت در حالی که شوکه شده بود بعد  از چند لحظه که در حالات وحرکات آقای صفایی محو شده بود ، به خود آمده و با عجله به نوشتن ادامه داد:

من اشتباه کرده بودم انگار... ))

 

  • مجید علیپورمقدم

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

شما عاشق اینجا خواهید شد اگر فقط نیم ساعت آن را مرور کنید.

✅️ روانشناسی آرامش و موفقیت
✅️ هدف گذاری
✅️ مدیریت زمان
✅️ برنامه ریزی
✅️ اعتماد به نفس

طبقه بندی موضوعی