اهمیت باخبر بودن از دوست و همسایه
به مناسبت این بحث، حکایت لطیفی از سید مهدی بحرالعلوم،[6]؛ عالم بزرگ شیعی نقل میکنیم:
محدث بزرگ میرزا حسین نوری صاحب کتاب مستدرک الوسائل که از اساتید مرحوم شیخ عباس قمی صاحب مفاتیح الجنان بود، با واسطههای معتبر و موثق، از سید جواد عاملی* صاحب کتاب مفتاح الکرامة نقل کرده است:
«شبی مشغول خوردن شام بودم که درب خانه را زدند. وقتی در را باز کردم خدمتکار استادم سید بحرالعلوم را دیدم. خدمتکار گفت: سید شامش را در مقابل گذاشته و منتظر توست. من با شتاب خدمت استاد رسیدم، دیدم سید یک سینی بزرگ پر از گوشت و سایر غذاهای لذیذ در مقابل نهاده و نشسته است. تا چشمش به من افتاد، گفت از خدا نمیترسی؟ از خدا شرم نمیکنی؟ گفتم: چه اتفاقی افتاده است؟
گفت یکی از همسایگانت که در نزدیکی تو خانه دارد و تو او را میشناسی چند روز است برای سیر کردن خانوادهاش از بقال محل، روزانه مقداری خرمای زاهدی نسیه میکرد، و در این چند روز در خانه او جز خرمای زاهدی چیزی مصرف نشد. امروز هم رفت که مقداری خرما برای شام نسیه کند، بقال گفت حسابت بالا رفته، او هم خجالت کشید و دست خالی به خانه برگشت و با خانوادهاش بدون شام ماندند. آنوقت تو از نعمت بهرهمندی و میخوری.
گفتم: بهخدا قسم من از حال او خبر نداشتم. گفت اگر میدانستی و بیتوجه به حال او شام میخوردی که کافر بودی. من از بیخبری تو عصبانیام، چرا از حال برادرت چیزی نپرسیدی و بی خبر ماندی؟ اکنون این سینی غذا را خدمتکارم تا در خانه او میآورد و آنجا به تو میدهد، در بزن و بگو دوست دارم امشب با شما شام بخورم و به این بهانه شام را به خانه آنها ببر و این کیسه پول را هم در زیر فرشی یا حصیری در خانهاش بگذار سینی را هم لازم نیست با خودت بیاوری بگذار همانجا باشد.
آنگاه اضافه کرد من شام نمیخورم تا تو برگردی و بگویی آنها شام خوردند و سیر شدند. من با خدمتکار راه افتادم. پشت در خانه همسایهام سینی را از او گرفتم. خادم برگشت و من در زدم، همسایهام در باز کرد، گفتم دوست دارم امشب با تو شام بخورم. وقتی سینی را زمین گذاشتم و نشستم، نگاهی به آن کرد و گفت این غذا از تو نیست، عرب نمیتواند چنین غذایی بپزد،[7]؛ بنابراین تا نگویی ماجرا چیست، من و خانوادهام از این غذا نمیخوریم، اصرارهای من فایدهای نبخشید و ناچار شدم قصه را برای او بازگو کنم. گفت بهخدا قسم هیچکس حتی همسایگان نزدیک از حال ما خبر نداشتند.»[6]
انسان مسلمان نباید از حال همسایه خود بیخبر باشد. چرا که بیخبر بودن از نیاز همسایه، از انسان رفع تکلیف نمیکند. از این رو امیرالمومنین علی علیه السلام میفرمایند: « مِنَ الْمُرُوَّةِ تَعَهُّدُ الْجِیرَانِ.»،[4]؛ «یکی از نشانههای جوانمردی، سرکشی به همسایگان است.»
و همچنین میفرمایند: « مِنْ حُسْنِ الْجِوَارِ تَفَقُّدُ الْجَار »،[4]؛ « از نشانههای خوش همسایگی،خبر گرفتن از حال همسایه است.»
و امام باقر علیه السلام باخبری و سرکشی به همسایه را از ویژگیهای شیعیان اهل بیت علیهم السلام شمرده و میفرمایند:
« وَ التَّعَاهُدِ لِلْجِیرَانِ مِنَ الْفُقَرَاءِ وَ أَهْلِ الْمَسْکَنَةِ وَ الْغَارِمِینَ وَ الْأَیْتَام »،[5]؛ «از ویژگیهای شیعه، رسیدگی به همسایگان فقیر، بدهکار و یتیم است.»
...............................................
پینوشت:
[1]. میزرا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج8،ص314
[2]. شریف رضی،نهج البلاغه،3/45
[3]. صدوق، امالی،ص514
[4]. علی بن محمد لیثی واسطی،عیون الحکم و المواعظ،ص468
[5]. محمد بن یعقوب کلینی؛کافی؛ج2،ص74
[6]. سید مهدی بحر العلوم از فقها و دانشمندان قرن 12 هجری استکهدر سال 1155ه به دنیا آمد و در سال 1226 بدرود حیات گفته است(روضات الجنات،ج7،ص203)
[7]. سید جواد عاملی، از اهالی لنان بوده است و سید بحر العلوم در اصل ایرانی بود. بههمین دلیل غذای موجود به سبک غذای ایرانی بوده، و آن مرد به تفاوت آن پی برده بود.
[8]. شیخ عباس قمی، الکنی و الالقاب، ج2، ص68
*سید محمد جواد عاملی مؤلف کتاب مفتاح الکرامه از علمای جبل عامل لبنان بود.
(متولد 1160-متوفی 1226 ه.ق) یعنی حدود 276 سال پیش در لبنان زندگی می کردند
او در محضر جمعی از بزرگان کسب فیض و علم نموده است که اسامی چند تن از آنان برده میشود:
- علامه وحید بهبهانی
- آیت الله سید مهدی بحرالعلوم
- آیت الله سید علی صاحب ریاض
- آیت الله شیخ جعفر کاشف الغطاء
در مکتب فقهی او شاگردانی تلمذ نموده و به مقام شامخ علمی و فقهی نائل آمدهاند که هر کدام از استوانههای فقاهت به شمار میآیند که اسامی چند تن از آنان ذکر میشود:
- آیت الله شیخ محمدحسن صاحب جواهرالکلام که از او اجازه روایتی نیز دارد.
- آیت الله سید صدرالدین عاملی
- آیت الله شیخ جواد، معروف به ملا کتاب
- آیت الله آقا علی هزارجریبی
- آیت الله شیخ محسن اعسم
- ۹۴/۰۲/۲۲