درمان وابستی- عشق مجازی
باید قبول کرد که فراموش کردن فردی که انسان به او علاقه دارد و دائم یاد او در ذهنش تداعی میشود، کاری سخت و دشوار است. انسان ،سنگ و چوب نیست که نسبت به اطرافیانش بی تفاوت و بی احساس باشد. انسان موجودی است پر از عواطف و احساسات و همین احساسات و عواطف هستند که گاهی اوقات او را در تصمیم گیری ها و اجرای برنامه هایش با مشکل مواجه می سازند. بسیاری از اوقات فرد از لحاظ عقلی و منطقی به تصمیمی می رسد، ولی به راحتی نمی تواند آن تصمیم را عملی کند. شما خودتان به این نتیجه رسیده اید که باید این فرد را فراموش کنید اما اجرای این تصمیم برایتان مشکل است؛ ولی مطمئن باشید که این کار شدنی است و هرگز غیر ممکن نیست. البته انجام کارهای مهم و بزرگ بدون تحمل سختیها و مشکلات امکانپذیر نیست، اما دیری نمیپاید که شهد شیرین پیروزی و موفقیت، خستگی را از تن انسان بیرون میکند.
فراموشی فردی که به او فکر می کردید، نیاز به زمان دارد. نباید از خودتان انتظار داشته باشید به راحتی بتوانید یاد او را از صفحه ذهنتان پاک کنید. چه بسا حداقل همین میزان زمان لازم باشد که بتوانید به طور کل او را فراموش کنید. پس عجله نکنید و مأیوس هم نشوید. یکی از مصادیق صبر و شکیبایی، صبر در سختی هاست. پس بر خودتان مسلط باشید و باور داشته باشید که با توکل بر خدا می توانید این راه را طی کنید.
برای راهایی از وابستگی ،مرحله اول شناخت علائم وابستگی و پیدا کردن آن در وجود خودم است
یعنی بررسی کنم که «آیا واقعا من وابسته شده ام یا نه موضوع چیز دیگری است؟»
- شناخت علائم وابستگی:
انسان زمانیکه دشمنش را نمیشناسد به میدان جنگ نمیرود! آگاهی نسبت بهوجود وابستگی، خود قدم بزرگی است که در این راه برمیدارید پس اول باید بدانیم که
اصلا وابستگی چیست؟ از کجا بفهمم وابسته شده ام؟
آیا احساس میکنید که خوشبختی و شادی شما به دیگران بستگی دارد؟توجه این دیگرانی که اشاره شد میتوانند شریک زندگیتان، اعضای خانواده، دوستان و...باشند.
اگر فردی که به او بهشدت علاقه دارید دیگر با شما نباشد یا در شرایطی باشد که فعلا نتوانید با او صحبت کنید، اگر به این خاطر دچار افسردگی شوید، گریه کنید و احساس کنید که درون گرداب مهلکی گرفتار شدهاید، با حالتی از وابستگی عاطفی روبهرو هستند.زمانیکه در وابستگی عاطفی بهسر میبرید، هر شب هنگام خواب، دستخوش تشویش و نگرانی زیادی میشوید.
حاضرید برای خوشبختی طرف مقابل همه کار انجام دهید. حتی زمانی هم که با بی محلی طرف مقابل روبهرو میشوید، باز هم خودتان را گول می زنید که رابطه همچنان امکانپذیر است.
- زمانیکه در وابستگی عاطفی بهسر میبرید، تلفن بهترین دوست شماست! تقریبا بهطور مرتب نیاز دارید با چیزی که فکر و خیال شما را مشغول کرده در ارتباط باشید.
- وابستگی بصورت کاملا بی صدا و نرم و خاموش و به تدریج اتفاق می افتد یعنی یک وقتی به خودت می آیی و می بینی که خودت را به شخصی یا حتی چیزی باختی که ارزشش را ندارد
-وابستگی عاطفی اعتماد به نفس شما را «تخریب میکند» و نمیگذارد که حقیقتا خودتان باشید! وابستگی عاطفی با احساس خشم، تردید نسبت بهخود، ترس از طردشدن، ترس از تنهایی، حس عدمامنیت، شرم، حقارت یا ترس از اینکه دیگر شما را دوست نداشته باشند یا از شما قدردانی نکنند همراه است.
فردی که از وابستگی عاطفی رنج میبرد، فقط برای محبوبش زندگی میکند و خودش را نادیده میگیرد: زمانیکه با او است، خودش را فراموش میکند، خودش را تمام و کمال وقف کاری میکند که مورد پسند محبوبش است تا شاید ذرهای از او قدردانی کنند.
آیا جملاتی از این دست به گوشتان نخورده است:
«تو همه چیز من هستی.» (عدم عزت نفس).
«بدون تو، من هیچی نیستم.» (پایینآوردن ارزش خود).
«باشه، باشه قبول»(ترس از مورد پسند واقع نشدن).
«منو ترک نکن.»(ترس از تنهایی).
«ببین برات چی کار کردم.» (نادیدهگرفتن نیازهای خودتان).
«اگه تو بخواهی....»(ترس از تصمیمگیری و مسئولیتپذیری).
این جملات گاهی گفته نمی شود بلکه فقط در قلب و ذهن فرد وابسته وجود دارد
این جملات در حقیقت بیانگر این هستند «من هیچ ارزشی ندارم یا اگر تو من را دوست داشته باشی، در آنصورت من هم خودم را دوست خواهم داشت...
**********************************************
راه حل چیست؟ حال چه کنم؟
1-سطح عزت نفستان را افزایش دهید.
وابستگی عاطفی همواره با عدمعزت نفس ارتباط دارد. غیرممکن است که در عین وابستگیهای شدید احساسی، از عزت نفس بالایی برخوردار باشید. اولین راه حل برای غلبه بر وابستگی عاطفی، آن است که بدون شکنجه و عذاب و تخریب فکری، با مهربانی عمیقا بهخودتان عشق بورزید.
برای آنکه دوباره به عزت نفس دست یابید نکات زیر میتوانند مفید باشند:
-روی نکات مثبت و موفقیتهایتان تمرکز کنید و خودتان را به خاطر آن تشویق کنید
-«نه» گفتن را یاد بگیرید.(تمرین و تکرار لازم دارد و البته صبر)
-برای آنکه مورد پسند دیگران قرار بگیرید، سعی نکنید خودتان را تغییر دهید.
-بهنظر خودتان اهمیت دهید(البته در صورتی که نظری باشد عاقلانه و شرعی)
-در ذهنتان تصویر مثبتی از خود داشته باشید.(برای اینکار خودتان را با بدتر از خودتان مقایسه کنید)
-با افراد مثبت نشست و برخاست کنید.
-از خودتان مواظبت کنید.
-جملات مثبت زیر را با خود تکرار کنید(یادتان باشد که تلقین معجزه می کند):
«حق دارم بدون آنکه عشق و توجه دیگران را از دست دهم، به دیگران «نه» بگویم.
«هر روز که میگذرد برایم آسانتر میشود که افکارم را بیان کنم و مردم من را به راحتی درک میکنند.»
«قرار نیست مورد پسند همه مردم قرار بگیرم و همه را از خود راضی نگه دارم و این امری طبیعی است.»(همینقدر که مورد پسند خداوند باشم کافیست)
2- از احساس گناه تخیلی خود را رها کنید.
فردی را در نظر بگیرید زمانیکه پیش دوستانش میرود و آنها روی خوش نشان نمیدهند، خیال میکند که تقصیر اوست که دوستانش در چنین حالتی قرار دارند و حضور او موجب رنجش آنها شده است. باید بدانید که چنین احساسی اغلب موجب میشود فرد سکوت کند و احساساتش را ابراز نکند.به این می گویند احساس گناه تخیلی
همچین احساس گناه تخیلی همانند دور باطل عمل میکند و اثر گلوله برف را دارد؛ از خود میپرسیم که چرا چنین چیزی برایمان پیش آمده است و در نهایت متقاعد میشویم که مطمئنا کار بدی انجام دادهایم و بعد در وجودمان بهدنبال نقصها و خطاهای خیالی میگردیم و باز هم احساس گناه بیشتری میکنیم... .احساس گناه به کلسترول خون شباهت دارد؛ کلسترول خوب و کلسترول بد. احساس گناه بد بهطور پیوسته از شما یک گناهکار میسازد و بدون آنکه بتوانید این احساس را به یک خطای مشخص ربط دهید، دچار احساس مبهم گناه میشوید. از این نوع احساس گناه باید دوری کنید!
در عوض، احساس گناه خوب وعقلانی، به احساس مسئولیت ربط دارد. این احساس به امور مشخص و واقعی مربوط میشود مانند دروغ، غیبت، و.. . نه موارد مبهم که شک داریم آیا گناه بوده یا خیر-آیا من مقصر بوده ام یا..
ویژگی احساس گناه خوب آن است که میتوانید با توبه و ترک آن گناه به آن خاتمه دهید. ازاینرو باید بین احساس گناه خوب و بد مرز مشخصی بگذارید.
3- گسترده کردن حوزه رفاقت با افراد بیشتر بجای یک نفر
باشرکت در جلسات مذهبی ،پایگاه های بسیج ، اردوهای جهادی و...با افراد مومن، موفق، با نشاط و اهل کار و فعالیت طرح دوستی بریزید
4- شرکت در جلسههای مهارتهای زندگی مثل کلاس ان ال پی استاد حورایی
5- از فکر کردن به او بپرهیزید
و هر چیزی که او را به یاد شما میاندازد، از خود دور کنید. علاقه به وی را در دل نپرورانید. تا حد امکان به او فکر و خیالبافی نکنید. هر گاه افکار مربوط به ایشان به ذهنتان خطور کرد، حواستان را پرت کنید و به چیز دیگری فکر کنید؛ یا به کار دیگری مشغول شوید و یا مکانتان را ترک کنید؛ مثلا به میان جمع خانواده بروید و با آنان مشغول گفتگو شوید تا این افکار از ذهنتان خارج شوند.
6-فرار از تنهایی وبیکاری-ایجاد مشغولیت جدید
7- روابط عاطفی خود را با خانواده خود بیشتر کنید و سعی کنید تمام محبتتان را نثار آنها کنید.
8-ورزش مخصوصا کوه نوردی( اگر حوصله ندارید فقط یکبار امتحان کنیدتأثیر فوق العاده آن را خواهید دید)
9-هر روز حداقل ده دقیقه قرآن تلاوت کنید-یا گوش کنید(مثل تلاوتهای مجلسی آقا جواد فروغی-یا عبدالواسط یا...)
10- با خدا معامله کنید (قطع ارتباط از تو-آرامش با خدا )
وقتی که یقین کردی که این وابستگی باعث از کار افتادگی وعقب افتادگی تو شده ونه سودی به حال تو داشته نه او پس باید با توکل به خدا و توسل به معصومین هر چه سریعتر این به این ارتباط خاتمه داد و از خدا درخواست آرامش کرد (الا بذکر الله تطمئن القلوب)
ویادمان باشد که هیچ کس جز خدا لایق نیست که در قلب ما جا خوش کند
« الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ فَلَا تُسْکِنْ حَرَمَ اللَّهِ غَیْرَ اللَّه » (بحار الأنوار ج 67 /25)
دل حرم خداست ، پس در حرم خدا، غیر خدا را ساکن مکن
خب مسلما جدای سخت است ولی صد در صد بعد از گذشت زمان سختی آن تبدیل به شیرنی خواهد شد اگر باور ندارید از کسانی که در این زمینه تجربه داشته اند بپرسید
11-مناجات ها مخصوصا مناجات ابوهمزه ثمالی و همچنین دعا کمیل به شدت آرامش بخش و مؤثر است
چون یکی از دلایل وابستگی این است که هر انسانی فطرتا مشتاق است که با کسی صحبت کند که حرف او را می شنود و او را دوست دارد اما این انسان نادان نمی داند با چه کسی صحبت کند
خاصیت مناجات این است که به ما یاد می دهد با کسی صحبت کنیم که با تمام وجود ما را دوست دارد
در روایتی از بحار الانوار هست که
روز قیامت بندۀ متجرّی و گنهکار، در حالیکه به سوی جهنم برده میشود فریاد برمیآورد که پروردگارا!
من در دنیا به امید رحمت و مغفرت تو بودهام! در این هنگام ملائک، تغییر جهت داده و او را به سوی بهشت میبرند در حالیکه منادی ندا در میدهد: هرچند در این ادّعا نیز صادق نیست و دروغ میگوید و حتی لحظهای نیز به رحمت حق امید نداشته.
این محبوبی که حتی ، دروغهای ما را نیز میخرد وخیلی ما را دوست دارد چرا به او وابسته نشویم
در حدیث قدسی آمده است که
«لَو عُلِمَ المُدبِرونَ عَنّی کَیفَ اشتِیاقِی بِهِم وَ انتِظارِی إلی تُوبَتِهِم لَماتُوا شُوقاً الیّ و لَقُطعت أوصالِهم.
اگر آنهایی که به من پشت کردهاند میدانستند که من چه اندازه انتظار دیدن آنها را میکشم و چه مقدار مشتاق توبه و بازگشت آنها هستم، هرآینه از شدت شور و شوق نسبت به من جان میدادند و تمام بندبند اعضایشان به خاطر عشق به من از هم جدا میشد.
(اسرار الصلوة، ص 19)
در جای دیگری خداوند متعال به حضرت عیسی (ع) خطاب می کند :
یا عیسی کَم اُطیلُ النَّظَر وَ اُحسِنُ الطَلَب وَ القَومُ فِی الغَفلَةِ وَ لایَرجِعوُن. (اصول کافی)
یا عیسی چقدر چشم به راه باشم! و منتظر بازگشت ولی اینها در غفلت اند و برنمیگردند
ای عیسی : چقدر بنده ام را طلب کنم و انتظار او را بکشم ، ولی آنها بسوی من نیایند .
*********************************
*اما روایاتی که در باب نکوهش وابستگی و عشق های مجازی آمده است
**از حضرت امیر(ع) نقل شده است که می فرمود: «العشق مرض لیس فیه اجر و لا عوض.
عشق مرضی است که نه پاداشی دارد نه عوض.» نهج البلاغه، حکمت ۴۶.
**واین روایت را آقای «مفضل» از امام صادق(ع) نقل کرده است:
«عن المفضل بن عمر قال: سئلت اباعبدالله(ع) عن العشق؟
فقال: قلوب خلت عن ذکر الله فاذاقها الله حب غیره.
( امالی (شیخ صدوق)، ص ۷۶۵؛ علل الشرائع، ج ۱، ص ۱۴۰ «باب عله عشق الباطل»)
از امام صادق(ع) از عشق پرسیدم.
فرمود: دل هایی اند که از یاد خدا خالی اند و خداوند، محبت غیر خود را به آن ها چشانده است
************************
امام علی «علیه السلام»:العشق جهد عارض صادف قلباً فارغاً.
شرح نهج البلاغه، ج ۲۰، ص ۳۳۲
عشق تلاشی است عارضی که دل خالی بدان مبتلا می شود .
همچنین از ایشان نقل شده که فرمود:
من عشق شیئاً اعشی بصره و امرض قلبه فهو ینظر بعین غیر صحیحه و یسمع باذن غیر سمیعه ، قد خرقتِ الشَّهواتُ عقلهُ،و أماتتِ الدنیا قلبَهُ
هر کس به چیزی عشق ناروا ورزد،نابینایش میکند و قلبش را بیمار کرده با چشمی بیمار می نگرد ،و با گوشی بیمار میشنود خواهش های نفس پرده عقلش را دریده ،دوستی دنیا دلش را
نهج البلاغة خطبة 109 -/موسوعه احادیث اهل البیت ، ج ۷، ص ۱۶۹ ؛ میزان الحکمه ، ج ۳، ص ۱۹۸۸.
**************
در برخی از روایات از عفت و نگهداری نفس به هنگام بروز عشق تمجید شده است. به عنوان مثال از پیامبر(ص) نقل شده که فرمود:
«من عشق فعف ثم مات مات شهیدا . ( ابن حسامالدین هندی، کنزالعمال فیسنن الأقوال و الأفعال، 6999.)
هرکس عاشق شود و عشق ورزد و بمیرد شهید مرده است .»
دمت گرم
بخش هایی از مطلب شما را منتشر خواهم کرد