قدرت روحی

راه های رسیدن به آرامش و موفقیت

قدرت روحی

راه های رسیدن به آرامش و موفقیت

سلام خوش آمدید

حرکت از تذکر و تزکیه و تعلیم آغاز مى ‏شود و با تدبر و تفکر و تعقل، به معرفت و با معرفت به محبت و با محبت، به عمل و با عمل، به مدارج احسان و اخبات و سبقت و قرب مى ‏رسیم‏.

کسى که مى‏ خواهد راه را بیابد و به حقیقتى برسد، تنها این برایش کافى نیست که تفکراتى داشته باشد؛ گرچه تفکر زیربناى تربیت و عامل رشد است. ما مى‏ بینیم چه بسیارند کسانى که با تفکراتى وسیع، نه تنها به حق نرسیده‏ اند، بلکه یا مأیوس شده‏ اند و مانده‏اند و یا منحرف گردیده و رفته‏ اند. و این هر دو دسته، کم نیستند و مشخص هم هستند.

کسى که مى‏ خواهد به مقصد برسد باید هم راه برود و هم از راه برود و در راه شروع کند؛ وگرنه رفتنِ تنها، بدون نتیجه است.

مسئولیت و سازندگی73

{در این صورت انسان حتی اگر به دیدار خدا هم نائل شود ،تازه به درجه شیطان می رسد که با وجود این که خدا را می دید اما هوای نفسش او را از بهشت راند}

 بدى‏ هاى کوچک را کوچک مشمار؛ که میکرب‏ها، با همه‏ ى کوچکى، اگر در جاى خود بنشینند، فیل‏ها را و آدم‏ها را از پاى در مى ‏آورند.

نامه ها ی بلوغ.ص158

داستانی زیبا در همین راستا از آیت الله زر آبادی

  • ۰ نظر
  • ۲۷ اسفند ۹۳ ، ۱۹:۴۱
  • مجید علیپورمقدم

جناب شیخ، هر چند از دانستنی‌های رسمی حوزه و دانشگاه بی‌بهره بود، ولی محضر برخی بزرگان علم و معرفت و معنویت را درک کرده بود. کسانی همچون مرحوم آیت الله محمدعلی شاه آبادی، استاد حضرت امام خمینی (ره)، مرحوم آیت الله میرزا محمدتقی بافقی و مرحوم آیت الله میرزا جمال اصفهانی سمت استادی وی را داشتند. همچنین جناب شیخ از درسهای دو عالم بزرگوار: آقا سیدعلی مفسر و سیدعلی غروی- مفسر و امام جماعت مسجدی در محله سلسبیل تهران- استفاده می‌کرد.

  • ۱ نظر
  • ۲۷ اسفند ۹۳ ، ۱۷:۵۹
  • مجید علیپورمقدم

در سرعت‏هاى ابتدایى یا در حالت سکون، تمام فرمان ماشین را هم بچرخانى، انحراف آن، دو یا سه متر است، ولى وقتى شتاب برداشتى کوچک‏ترین لغزش تو، انحراف مرگ آفرینى خواهد داشت. در سرعت نور، یک دهم ثانیه انحراف و لرزش، سى هزار کیلومتر انحراف به دنبال‏خواهد داشت.

کسى که این شتاب را دارد و با این سرعت کار مى ‏کند، جلودار و پیشرو است و لغزش‏هایش باید کنترل شود 

در مراحل اولیه کسى که مشروب مى ‏خورد و نماز هم نمى ‏خواند، مى‏ توان او را تحمل کرد؛ چون تو مى ‏خواهى ریشه‏ ها را در او فراهم کنى، زمینه‏ ها را فراهم کنى، امّا وقتى ریشه‏ ها پا گرفتند، چوب‏هاى خشک یکى یکى سبز مى ‏شود. اینجاست که باید حالت‏هاى روحى او، ذهن و تخیل او قضاوت‏هاى او، گمان‏ها و سوء ظن‏هاى او، کنترل شوند، که اینها باعث افت وجودى و انحطاط او مى ‏شوند؛ چون شتاب برداشته و سرعت گرفته است.

 (استاد علی صفائی حائری-حرکت، ص: 105 )

داستانی از رجلعی خیاط ،مرتبط با همین موضوع

  • ۰ نظر
  • ۲۷ اسفند ۹۳ ، ۱۶:۴۳
  • مجید علیپورمقدم

« شبی دیدم حجاب دارم و نمی‌توانم به محبوب راه یابم، پیگیری کردم که این حجاب از کجاست؟ پس از توسل و بررسی فراوان متوجه شدم که در نتیجه احساس محبتی است که عصر روز گذشته از دیدن قیافه زیبای یکی از فرزندانم داشتم!. به من گفتند: باید او را برای خدا بخواهی! استغفار کردم... »

  • ۰ نظر
  • ۲۷ اسفند ۹۳ ، ۱۵:۵۵
  • مجید علیپورمقدم

آیت الله فهری نقل می‌کند که جناب شیخ به ایشان فرمود:
« روزی برای انجام کاری روانه بازار شدم، اندیشه مکروهی در مغزم گذشت، ولی بلافاصله استغفار کردم. در ادامه راه، شترهایی که از بیرون شهر هیزم می‌آوردند، قطاروار از کنارم گذشتند، ناگاه یکی از شترها لگدی به سوی من انداخت که اگر خود را کنار نکشیده بودم آسیب می‌دیدم. به مسجد رفتم و این پرسش در ذهن من بود که این رویداد از چه امری سرچشمه می‌گیرد و با اضطراب عرض کردم: خدایا این چه بود؟
در عالم معنا به من گفتند: این نتیجه آن فکری بود که کردی.
گفتم: گناهی که انجام ندادم.
گفتند: لگد آن شتر هم که به تو نخورد! »

************

یکی از برکات ارزشمند هدایت الهی، برای کسانی که تحت تربیت خاص او قرار دارند، آگاهی از عیبهای خویش است. در حدیثی از پیامبر اکرم ( ص ) آمده است: 
« إذا أراد الله عزوجل بعبد خیرا فقهه فی الدین، و زهده فی الدنیا، و بصره بعیوب نفسه؛
هرگاه خداوند خوبی بنده‌ای را بخواهد او را در دین فقیه و آگاه گرداند، به دنیا بی اعتنایش کند و بینای عیبهایش سازد. »

  • ۰ نظر
  • ۲۷ اسفند ۹۳ ، ۱۵:۵۳
  • مجید علیپورمقدم

 یک بار که با قطار در راه مشهد می‌رفت، احساس کوری باطن کرد، متوسل شد، پس از مدتی به او فهماندند که: این تاریکی در نتیجه استفاده از چای قطار است.

  • ۱ نظر
  • ۲۷ اسفند ۹۳ ، ۱۵:۴۰
  • مجید علیپورمقدم

«نفس اعجوبه است، شبی دیدم حجابدارم (منظور حجاب نفس و تاریکی باطنی است) و طبق معمول نمی‌توانم حضور پیدا کنم، ریشه یابی کردم با تقاضای عاجزانه متوجه شدم که عصر روز گذشته که یکی از اشراف تهران به دیدنم آمده بود، گفت: دوست دارم نماز مغرب و عشا را با شما به جماعت بخوانم، من برای خوشایند او هنگام نماز عبای خود را به دوش انداختم ...»!

  • ۰ نظر
  • ۲۷ اسفند ۹۳ ، ۱۵:۳۹
  • مجید علیپورمقدم

93-12-27

این نکته را همین جا بگویم، که عوامل راحتى من در کنار رنج‏ها و فشارها، چند چیز است؛ یکى همین تضرّع و اتّصال، آن‏هم بدون توقّع اجابت و انتظار برآورده شدن دعا. و دیگرى محبّت و خدمت مختصر به پدر و مادر و سومى، همین رفت و آمدها و بدون تکلّف و فشاربرخورد کردن، که این هر سه، عامل مؤثرى در راحتى و یُسر زندگى من بوده‏اند.

خدا اراده کرده و مى ‏خواهد که ما راحت باشیم؛ «یُریدُاللّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ». «1»

 و این یُسر، یُسر وجود ماست، نه یُسر کارها وامور؛ چون کارها براى کسانى راحت مى‏ شود که وجودشان راحت شده باشد. فراغت براى کسانى است که به وسعت قلب و سعه‏ ى صدر رسیده باشند. انشاء الله آقاى ... یا بقیه‏ ى دوستان، در این زمینه تو را کمک مى‏ کنند و تفسیر سوره‏ ى الَمْ نَشْرَح را برایت مى‏آورند تا اگر با وسعت قلب، به فراغتى رسیدى، به کارها و سختى‏ ها مشغول بشوى، که: «اذا فَرَغْتَ فَانْصَب». «2»

این‏گونه، سختى ‏ها راحت هستند و مَعَ الْعُسْرِ، یُسر «3» وجود دارد. زندگى سخت نیست، اگر بتوانیم با سختى‏ ها راحت باشیم و از رنج‏ها بهره برداریم. و این همان جمله‏ ى کوتاه است که در تفسیر سوره‏ ى کوثر آمده: موقعیت‏ها مهم نیستند و شرایط مهم نیستند؛ وضعیت ما و طرز برخورد ما، اهمیت دارد؛ چون برخورد خوب، مى‏ تواند در شرایط بد، کارگشا باشد.

نامه‏ های  بلوغ، ص: 27

توضیح:

استاد یکی از عوامل آرامش را اینگونه بیان می کنند: «رفت و آمدها و بدون تکلّف»

  • ۰ نظر
  • ۲۷ اسفند ۹۳ ، ۱۰:۵۵
  • مجید علیپورمقدم

بسم الله الرحمن الرحیم

25/12/93

ادامه معنای بینات

انسان با مقایسه‏ ی  محرّک‏ها با خودش، از بند آن‏ها آزاد می ‏شود وبت‏هایش را می ‏شکند. و خودشناسی ؛ یعنی  این‏که تو با این استعداد و امکان، چرا به خاطر دنیا ی  بی ‏جان و یا آدم‏ها و فرعون‏ها و طاغوت‏هایی  که مثل تو هستند، سوخته‏ای  و ساخته‏ای . تو خودت را با تأثیری  که از هر چیز احساس می ‏کنی ، اندازه بگیر و مقایسه کن، که این چیز، ارزش این تأثیر را داشته و یا جهل و غفلت تو، او را بزرگ کرده است. نامه‏ های  بلوغ، ص: 23

استاد در این بخش در ادامه توضیح معنای «بینات»‌ می خواهند این را بفمانند که یکی از 

  • ۰ نظر
  • ۲۵ اسفند ۹۳ ، ۱۰:۰۹
  • مجید علیپورمقدم


پسرم محمّد! تو در این زمانه و در این سرزمین- این زمانه ‏ى تاریک و این زمین شلوغ- اگر بخواهى که کف حادثه‏ ها نشوى و حادثه‏ ساز باشى، باید بیّنات، کتاب و میزان را داشته باشى و با این سه وسیله، در تمامى جریان‏هاى فکرى و سیاسى و اجتماعى، در برابر فریب‏ها و شیطان‏ها، قائم و بر پا باشى، آن‏ هم قائم به قسط و بر روى ساقه‏ ها و ریشه‏ هاى محکم؛ که در آیه‏ى «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّه ...» «1» و آیه‏ ى «وَلَقَد ارْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ»، «2» به آن اشاره رفته است.

بیّنات؛ یعنى آنچه خودش روشن است و روشن کننده ‏ى دیگرى هم هست. بیّنات، آن هدایتى است که وضع تو و جهان را، رابط ه‏ى تو و جهان را و مقصد تو و جهان را روشن مى ‏نماید.

کتاب؛ یعنى دستورها، نوشته‏ ها، فریضه‏ ها و آداب و احکام، در این حرکت و در این رابطه‏ ها.

میزان؛ یعنى معیارى که در انتخاب مقصد و انتخاب مکتب و در انتخاب عمل، تو را راهنما باشد و در هنگام تزاحم و درگیرى، تکالیف و فرایض و وضع تو را مشخص نماید.

استاد علی صفائی حائری-نامه های بلوغ -ص18

توضیح :

  • ۰ نظر
  • ۲۴ اسفند ۹۳ ، ۱۱:۲۷
  • مجید علیپورمقدم

شما عاشق اینجا خواهید شد اگر فقط نیم ساعت آن را مرور کنید.

✅️ روانشناسی آرامش و موفقیت
✅️ هدف گذاری
✅️ مدیریت زمان
✅️ برنامه ریزی
✅️ اعتماد به نفس

طبقه بندی موضوعی