عنه صلی الله علیه و آله : خَیرُ إخوانِکُم مَن أهدى إلَیکُم عُیوبَکُم . تنبیه الخواطر : ج 2 ص 123 .
پیامبر صلی الله علیه و آله : بهترین برادر شما ، کسى است که عیبتان را به شما هدیه کند .
- ۱ نظر
- ۰۹ بهمن ۹۳ ، ۱۷:۰۶
عنه صلی الله علیه و آله : خَیرُ إخوانِکُم مَن أهدى إلَیکُم عُیوبَکُم . تنبیه الخواطر : ج 2 ص 123 .
پیامبر صلی الله علیه و آله : بهترین برادر شما ، کسى است که عیبتان را به شما هدیه کند .
مسند ابن حنبل ـ به نقل از ابو اُمامه ـ : جوانى نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و گفت : اى پیامبر خدا! اجازه بده زنا کنم!
مردم به سویش هجوم آوردند و آزارش دادند و گفتند : ساکت شو!
پیامبر خدا فرمود : «او را نزدیک بیاورید» .
جوان به پیامبر صلی الله علیه و آله نزدیک شد و نشست . پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید : «آیا این عمل را براى مادرت مى پسندى؟» .
گفت : نه به خدا ، جانم فدایت!
فرمود : «مردم هم این عمل را براى مادران خود نمى پسندند» .
[سپس] فرمود : «آیا این عمل را براى دخترت مى پسندى؟» .
جوان گفت : نه به خدا ، اى پیامبر خدا ، جانم فدایت!
فرمود : «مردم هم این عمل را براى دختران خود نمى پسندند» .
[سپس] فرمود : «آیا این عمل را براى خواهرت مى پسندى؟» .
گفت : نه به خدا ، جانم فدایت!
فرمود : «مردم هم این عمل را براى خواهران خود نمى پسندند .
[آن گاه] فرمود : «آیا این عمل را براى عمّه ات مى پسندى؟» .
گفت : نه به خدا ، جانم فدایت!
فرمود : «مردم هم آن را براى عمّه هاى خود ، روا نمى دارند» .
[سپس] فرمود : «آیا این عمل را براى خاله ات مى پسندى؟» .
گفت : نه به خدا ، جانم فدایت!
فرمود : «مردم هم آن را براى خاله هاى خود نمى پسندند» .
[سپس] پیامبر خدا ، دست خویش بر آن جوان نهاد و گفت : «بار خدایا! گناهش را ببخش و دلش را پاکیزه گردان و به وى پاکْ دامنى ده!» .
آن جوان ، از آن پس ، هرگز سراغ کار [خلاف] را نگرفت .
عنه علیه السلام ـ فِی الحِکَمِ المَنسوبَةِ إلَیهِ ـ : مُرُوا الأَحداثَ بِالمِراءِ وَالجِدالِ ، وَالکُهولَ بِالفِکرِ ، وَالشُّیوخَ بِالصَّمتِ . شرح نهج البلاغة : ج 20 ص 285 ح 260 .
امام على علیه السلام ـ در حکمت هاى منسوب به ایشان ـ : جوانان را به مباحثه و جدال [علمى] ، و میان سالان را به اندیشیدن ، و پیران را به سکوت ، فرمان دهید .
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام مخاطب این نامه همه کسانی هستند که با سؤالات زیر درگیر هستند
اصلاچرا خدامن رو آفرید؟حالاکه آفریده چرا من را با این همه سختی و رنج رها کرده است؟ خوشبختی و سعادت و کمال را کجامی توانم پیدا کنم اصلا معنای خوشبختی چیست؟برای رسیدن به خوشبختی و سعادت وکمال چه باید کرد؟هدف من در این زندگی چیست و چه بایدباشد؟وظیفه ی من در این دنیا چیست؟ وقتی سرچند راهی قرار می گیرم کدام را انتخاب کنم؟با کدام معیار و ملاک انتخاب کنم؟چه شغلی را باید انتخاب کنم که من را به سعادت برساند؟
بسم الله الرحمن الرحیم
[خدایا تو خود شاهدی که من این نامه را فقط برای هدایت کردن دیگری نمی نگارم،که خود محتاج ترم و این علی توست که فرمود «من نفسه نصب لناس اماما فلیبداء بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره-حکمت 73نهج البلاغه» و من نه تنها این نامه را بلکه زندگی ام را بر پایه همین حدیث برنامه ریزی کرده ام ، پس هدف من از این نامه تذکر و یاد آوری به خودم است تا شاید این تکرارها باعث نفوذ آن در ذهن و قلب من شود، زیرا که امام باقر علیه السلام در این باره می فرمایند: تَذاکُرُ العِلمِ دِراسَةٌ و الدِّراسَةُ صَلاةٌ حَسَنَةٌ : الکافى ، ج 1 ، ص 41. :گفت وگوى علمى درس است ، و درس نمازى نیکو است» وپیامبر اکرم صل الله علیه وآله هم در این باره می فرمایند برای زنده شدن امر ما و برای زنده شدن قلب خودتان مذاکره علمی داشته باشید( قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ تَذَاکُرُ الْعِلْمِ بَیْنَ عِبَادِی مِمَّا تَحْیَا عَلَیْهِ الْقُلُوبُ الْمَیْتَةُ إِذَا هُمُ انْتَهَوْا فِیهِ إِلَى أَمْرِی- الکافی، ج1، ص: 41) ]
موضوع:
1-ریشه ، ملاک و معیار عمل ها و رفتارهایی که تا کنون انجام داده ام و انجام می دهم چیست؟
2-ریشه ،میزان ، ملاک و معیار، عمل ها و رفتارهای من چه
باید باشد(تا به رشد و سعادت من منتهی شود)؟
3- برای محاسبه اعمالم و نمره دادن به
آنها از چه میزان و شاقول و معیار و ملاک و خط کشی باید استفاده کنم؟
«وَ قَالَ (ع) أَهْلُ الدُّنْیَا کَرَکْبٍ یُسَارُ بِهِمْ وَ هُمْ نِیَام»؛
شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صالح، صبحی، ص 479، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.]
مردم دنیا مانند سوارانى خفتهاند که کاروانشان در حرکت است (و ناگاه به مقصد میرسند، و آنگاه بیدار میشوند).
***************
النَّاسِ نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا».مردم در خوابند و زمانی که از دنیا رفتند بیدار میشوند»
وَ یُثیروا لَهُم دَفائِنَ العُقول؛
اساساً یکى از مهمترین اهداف پیامبران ، برانگیختن و بیدار کردن عقول آدمیان است. این حقیقت را وصىّ بحقّ انبیاى الهى، امام امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در جملهاى کوتاه چنین بیان مىدارد: «فبعث فیهم رسله ... لیثیروا لهم دفائن العقول» (نهج البلاغه، خطبه 1). دفینه چیست؟ دفینه، سرمایهاى است متعلق به یک انسان، که خودش از آن مالکیت، بىخبر است. هر کس خاکها را به کنارى زند و دفینه متعلق به یک فرد را به او نشان دهد، سرمایهاى عظیم به او نمایانده است. و آن فرد - اگر قدرشناس باشد - خود را همواره مدیون مىداند نسبت به راهنماى دلسوزى که دفینه را به او نمایانده است