قلیلٌ تَدوم علیه خیرٌ مِن کثیرٍ مَملُول. ( غرر الحکم 234 )
امام علی علیه السلام: کمی که دوام داشته باشد بهتر است زیادی که ملال آور باشد(وقطع شود)
- ۰ نظر
- ۱۱ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۲۵
قلیلٌ تَدوم علیه خیرٌ مِن کثیرٍ مَملُول. ( غرر الحکم 234 )
امام علی علیه السلام: کمی که دوام داشته باشد بهتر است زیادی که ملال آور باشد(وقطع شود)
المحاسن ـ به نقل از ابو بکر حضرمى ـ : برادرم علقمه به امام باقر علیه السلام عرض کرد که من مى گویم : براى على، با مردم باید جنگید . امام باقر علیه السلام به من فرمود : به نظرم اگر تو بشنوى که کسى على علیه السلام را دشنام مى دهد و بتوانى بینى اش را قطع کنى، این کار را مى کنى. عرض کردم : آرى . حضرت فرمود : امّا این کار را مکن . سپس فرمود : من مى شنوم کسى به على ناسزا مى گوید . از او در پناه ستونى پنهان مى شوم و چون ناسزا گوییهایش تمام شد ، پیش او مى روم و با وى دست مى دهم .
عنه صلی الله علیه و آله : خَیرُ إخوانِکُم مَن أهدى إلَیکُم عُیوبَکُم . تنبیه الخواطر : ج 2 ص 123 .
پیامبر صلی الله علیه و آله : بهترین برادر شما ، کسى است که عیبتان را به شما هدیه کند .
مسند ابن حنبل ـ به نقل از ابو اُمامه ـ : جوانى نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و گفت : اى پیامبر خدا! اجازه بده زنا کنم!
مردم به سویش هجوم آوردند و آزارش دادند و گفتند : ساکت شو!
پیامبر خدا فرمود : «او را نزدیک بیاورید» .
جوان به پیامبر صلی الله علیه و آله نزدیک شد و نشست . پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید : «آیا این عمل را براى مادرت مى پسندى؟» .
گفت : نه به خدا ، جانم فدایت!
فرمود : «مردم هم این عمل را براى مادران خود نمى پسندند» .
[سپس] فرمود : «آیا این عمل را براى دخترت مى پسندى؟» .
جوان گفت : نه به خدا ، اى پیامبر خدا ، جانم فدایت!
فرمود : «مردم هم این عمل را براى دختران خود نمى پسندند» .
[سپس] فرمود : «آیا این عمل را براى خواهرت مى پسندى؟» .
گفت : نه به خدا ، جانم فدایت!
فرمود : «مردم هم این عمل را براى خواهران خود نمى پسندند .
[آن گاه] فرمود : «آیا این عمل را براى عمّه ات مى پسندى؟» .
گفت : نه به خدا ، جانم فدایت!
فرمود : «مردم هم آن را براى عمّه هاى خود ، روا نمى دارند» .
[سپس] فرمود : «آیا این عمل را براى خاله ات مى پسندى؟» .
گفت : نه به خدا ، جانم فدایت!
فرمود : «مردم هم آن را براى خاله هاى خود نمى پسندند» .
[سپس] پیامبر خدا ، دست خویش بر آن جوان نهاد و گفت : «بار خدایا! گناهش را ببخش و دلش را پاکیزه گردان و به وى پاکْ دامنى ده!» .
آن جوان ، از آن پس ، هرگز سراغ کار [خلاف] را نگرفت .
عنه علیه السلام ـ فِی الحِکَمِ المَنسوبَةِ إلَیهِ ـ : مُرُوا الأَحداثَ بِالمِراءِ وَالجِدالِ ، وَالکُهولَ بِالفِکرِ ، وَالشُّیوخَ بِالصَّمتِ . شرح نهج البلاغة : ج 20 ص 285 ح 260 .
امام على علیه السلام ـ در حکمت هاى منسوب به ایشان ـ : جوانان را به مباحثه و جدال [علمى] ، و میان سالان را به اندیشیدن ، و پیران را به سکوت ، فرمان دهید .
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام مخاطب این نامه همه کسانی هستند که با سؤالات زیر درگیر هستند
اصلاچرا خدامن رو آفرید؟حالاکه آفریده چرا من را با این همه سختی و رنج رها کرده است؟ خوشبختی و سعادت و کمال را کجامی توانم پیدا کنم اصلا معنای خوشبختی چیست؟برای رسیدن به خوشبختی و سعادت وکمال چه باید کرد؟هدف من در این زندگی چیست و چه بایدباشد؟وظیفه ی من در این دنیا چیست؟ وقتی سرچند راهی قرار می گیرم کدام را انتخاب کنم؟با کدام معیار و ملاک انتخاب کنم؟چه شغلی را باید انتخاب کنم که من را به سعادت برساند؟
بسم الله الرحمن الرحیم
[خدایا تو خود شاهدی که من این نامه را فقط برای هدایت کردن دیگری نمی نگارم،که خود محتاج ترم و این علی توست که فرمود «من نفسه نصب لناس اماما فلیبداء بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره-حکمت 73نهج البلاغه» و من نه تنها این نامه را بلکه زندگی ام را بر پایه همین حدیث برنامه ریزی کرده ام ، پس هدف من از این نامه تذکر و یاد آوری به خودم است تا شاید این تکرارها باعث نفوذ آن در ذهن و قلب من شود، زیرا که امام باقر علیه السلام در این باره می فرمایند: تَذاکُرُ العِلمِ دِراسَةٌ و الدِّراسَةُ صَلاةٌ حَسَنَةٌ : الکافى ، ج 1 ، ص 41. :گفت وگوى علمى درس است ، و درس نمازى نیکو است» وپیامبر اکرم صل الله علیه وآله هم در این باره می فرمایند برای زنده شدن امر ما و برای زنده شدن قلب خودتان مذاکره علمی داشته باشید( قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ تَذَاکُرُ الْعِلْمِ بَیْنَ عِبَادِی مِمَّا تَحْیَا عَلَیْهِ الْقُلُوبُ الْمَیْتَةُ إِذَا هُمُ انْتَهَوْا فِیهِ إِلَى أَمْرِی- الکافی، ج1، ص: 41) ]
موضوع:
1-ریشه ، ملاک و معیار عمل ها و رفتارهایی که تا کنون انجام داده ام و انجام می دهم چیست؟
2-ریشه ،میزان ، ملاک و معیار، عمل ها و رفتارهای من چه
باید باشد(تا به رشد و سعادت من منتهی شود)؟
3- برای محاسبه اعمالم و نمره دادن به
آنها از چه میزان و شاقول و معیار و ملاک و خط کشی باید استفاده کنم؟
«وَ قَالَ (ع) أَهْلُ الدُّنْیَا کَرَکْبٍ یُسَارُ بِهِمْ وَ هُمْ نِیَام»؛
شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صالح، صبحی، ص 479، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.]
مردم دنیا مانند سوارانى خفتهاند که کاروانشان در حرکت است (و ناگاه به مقصد میرسند، و آنگاه بیدار میشوند).
***************
النَّاسِ نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا».مردم در خوابند و زمانی که از دنیا رفتند بیدار میشوند»