قدرت روحی

راه های رسیدن به آرامش و موفقیت

قدرت روحی

راه های رسیدن به آرامش و موفقیت

سلام خوش آمدید

وسوسه و وسواس فکری

يكشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۳، ۰۴:۴۶ ب.ظ

واژه وسوسه و وسواس آن‌طورکه راغب اصفهانی در کتاب مفرداتش آورده، در اصل صدای آهسته‌ای را گویند که بر اثر به‌هم خوردن زیور‌آلات به‌وجود می‌آید. سپس به هر صدای آهسته، و سرانجام به افکار بد و نامطلوبی که در دل‌و‌جان انسان پدید می‌آید، اطلاق شده است.

منشأ اصلی وسوسه از نظر شرع، شیطان و نیروی نامرئی‌ای است که به درون آدمی راه می‌یابد و او را به اندیشه‌­های نابه‌خردانه سوق می‌دهد. چراکه قلب آدمی می‌تواند خانه‌ای برای فرشتگان و یا لانه‌ای برای شیاطین باشد. آینه دل، صورت اعمال آدمی را باز می‌نمایاند و جلوه‌های رحمانی یا شیطانی را منعکس می‌کند. شیطان نیز با دام­‌ها و تورها بر سر راه حقیقت ایستاده تا رهروان این راه را بفریبد و آنان را از صراط مستقیم منحرف کند. شیطان راه‌های انحراف و گمراهی انسان را تزیین و چراغانی می‌کند و راه گناه و جرم را در نظرش خوش و زیبا جلوه می‌دهد. اصولاً برنامه‌­های شیطان با مخفی­‌کاری آمیخته است و گاه چنان در گوشِ جان بشر می‌دمد که انسان می‌پندارد این افکار و تخیلات وارداتی، فکر و اندیشة خود اوست و از درون جانش نشأت گرفته است و همین باعث اغوا شدن و گمراهی او می‌شود. کار شیطان مخفی کردن باطل در رنگ و لعابی از حق، و دروغ در پوسته‌ای از صداقت، و گناه در لباس عبادت، و گمراهی در پوشش هدایت است. خلاصه این‌که هم خودش مخفی است و هم برنامه‌هایش در لفافه اجرا می‌شوند، البته آن‌گاه که آدمی از خدا یاد می‌کند و نیروی الهی را به استمداد می‌طلبد و آن را به قلب خود راه می‌دهد، شیطان و نیروی نامرئیِ بدخواه از دل او متواری و رانده می‌شود.

نشانه‌­های وسوسه

فرد مبتلا به وسوسه: 1. از دیگران به بهانة ناپاکی و آلودگی روحی‌شان دوری می‌گزیند؛ 2. در حین انجام عبادات به شک می‌افتد، مثلاً در تعداد رکعات، رکوع و سجده و این‌که نیّت چه نمازی بوده است؛ 3. مبتلا به دغدغه‌های بی‌مورد دربارة لباس و آلودگی آب و غیره می‌شود؛ 4. در این‌که مثلاً درِ اتاق و حیاط و شیر آب و... را بسته است یا نه، دچار شک و تردید می‌شود؛ 5. خود را در هر کاری مجبور تصور می‌کند، گرچه نیازی هم به آن کار نباشد؛ از قبیل ادای احترام و تعارفات و سوگند خوردن در مواردی که نیازی به سوگند نیست؛ 6. در حل‌وفصل مسائل و مشکلات، حتی مشکلات عادی و روزمره، خود را در بن­‌بست می‌بیند و در نتیجه مرتکب تکرار کارهای بی‌فایده ‌می‌شود؛ 7. در تمام کارهایش لجاجت به ‌خرج می‌دهد؛ 8. گرفتار افکار بیهوده می‌گردد؛ مثلاً فکر می‌‌کند شاید فرزند یا پدر یا مادر یا همسرش بمیرد، آتش‌سوزی رخ دهد، زلزله بیاید و...؛ 9. به اعمالی روی می‌آورد که انجام آن از توان انسان‌­های عادی خارج است، مثلاً یک چیز را با این‌که شسته است به کرّات می‌شوید؛ 10. سخت‌گیری او در مورد مسائل جزئی و اشکال‌تراشی و عیب‌جویی از همسر و فرزندان و اطرافیان که باعث از بین رفتن تدریجی پیوند زناشویی می‌شود.

 

عوامل ایجاد وسوسه

عامل عمدة وسوسه، خود شخص وسواسی است. محبت ذات خود و غافل شدن از ذکر و یاد پروردگار مهربان و انجام کارهای باطل و حرام و داشتن فعالیت ذهنی بی‌مورد از علل عمدة ایجاد وسواس است. با مطالعاتی که زیست‌شناسان و عصب‌شناسان روی بیماران مبتلا به انواع وسواس انجام داده‌اند، دریافته‌اند که قسمت جلوی مغز که مرکز تصمیم‌گیری است، در مبتلایان به وسواس دائماً در حال فعالیت است. در افراد طبیعی و به‌هنجار وقتی تصمیم به شستن دست گرفته می‌شود و آن کار انجام می‌شود، مرکز تصمیم‌گیری دیگر خاموش می‌شود، اما در افراد وسواسی این عمل دوباره تکرار می‌شود؛ یعنی باز این تصمیم علی‌رغم میل باطنی خود فرد گرفته می‌شود که باید دوباره دست را بشوید و آب­کشی کند، به عبارت دیگر ذهن چنین بیمارانی از آنها تبعیت نمی‌کند.(روزنامه‌همشهری)

گاهی برخی از مردم در امور زندگی خویش به‌جای دقت، وسواس به خرج می‌دهند. برای نمونه در خرید اجناس و کالا چنان سخت می‌گیرند که نه تنها وقت آن کار را بلکه خود کار را نیز از دست می‌دهند و یا گرفتار تردیدهای بی‌جا و شمارش‌های بی‌فایده و مکرر چیزها شده و در نتیجه فرصت انجام کار از دست‌شان می‌­رود و یا در انتخاب همسر چنان وسواس به خرج می‌دهند که فرصت جوانی تمام می‌شود و همسر موردنظر خود را نمی‌یابند و یا در تعیین و گزینش یک امر، آن‌قدر نظر آنان به خوب و بد آن امر مشغول می‌‌شود که به سرگردانی و تردید و دلهره مبتلا می‌شوند و این افکار آنان را به بی‌ثباتی و بیچارگی می‌کشاند.

 

نمونه‌هایی از وسوسه

الف: یکی از وسوسه‌های بسیار شایع و متداول بین کسانی که مبتلا به وسوسه هستند، وسوسه در غسل و وضو است. این افراد چنان وضو می‌گیرند که اگر فرد غیرمسلمانی آنان را در حالت وضو گرفتن ببیند، می‌پندارد که مشغول نوعی درمان پوستی هستند. این مبتلایان شستن اعضا را آن‌قدر تکرار می‌کنند که گاهی فضیلت جماعت را از دست می­دهند و یا آن‌قدر آب می‌ریزند که به‌جای ثواب غسل و وضو مرتکب گناه بزرگ اسراف می‌شوند و این آیة دربارة آنان مصداق می‌یابد:Tإِنَّ المُبَذِّرِینَ کَانُوا إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِS؛ به‌راستى که تبذیرکنندگان برادران شیطان هستند و شیطان پروردگارش را ناسپاس است.(اسراء:27)

همچنین حضرت رسول‌­اکرم صلّی‌الله‌‌علیه‌وسلّم می‌فرماید: «إنَ لِلوُضُوء شیطاناً یقال لهُ الولهانُ فاتَّقُوا وَسوَاس الماء»؛ هنگام وضو شیطانی است که ولهان گفته می‌شود لذا از وسوسه دربارة آب بپرهیزید.(ترمذی)

ب: وسوسة بی‌وضو شدن؛ کار شیطان همواره ایجاد وسوسه‌های آزاردهنده است، مثلاً بعضی بعد از اتمام وضو بی‌جهت احساس می‌کنند که وضوی‌شان شکسته است. حضرت رسول‌­اکرم صلّی‌الله‌‌علیه‌وسلّم برای درمان چنین وسوسه‌ای می‌فرماید: «إذا أتاه الشیطان فقال إنک قد أحدثت فلیقل کذبت إلا ما وجد ریحا بأنفه أو صوتا بأذنه»؛ هرگاه شیطان شخصی را وسوسه نمود که بی‌وضو شده است، در واکنش به وسوسة شیطان، بگوید: تو دروغ می‌گویی. مگر این‌که واقعاً بویی را با بینی و یا صدایی را با گوش خود بشنود.(ابوداود)

ج: وسوسه در نماز؛ نماز یکی از بهترین شکارگاه‌­های شیطان است. هنگامی‌که بنده به نماز می‌ایستد، شیطان وسوسه‌اش می‌کند و او را سرگردان می‌کند و سرانجام نمی‌داند که چند رکعت خوانده است. حضرت رسول‌اکرم صلّی‌الله‌‌علیه‌وسلّم می‌فرماید: «إن أحدکم إذا قام یصلی جاءه الشیطان فلبس علیه حتى لا یدری کم صلّی فإذا وجد ذلک أحدکم فلیسجد سجدتین وهو جالس»؛ همانا هنگامی‌که یکی از شما برای نماز برمی‌خیزد، شیطان وارد نماز او می‌شود و امر نماز را برایش مشتبه می‌سازد، به‌گونه‌ای‌که نمی‌داند چند رکعت نماز به‌جا آورده است. وقتی چنین امری برای کسی اتفاق بیفتد، باید در پایان نماز سجدة سهو به‌جا آورد.(متفق‌علیه)

د: برخی از وساوس شیطان گاهی به مراحل خطرناک­تری می‌رسند و تا پای اعتقادات مؤمن پیش می‌روند، مثلاً شیطان در قلب مؤمنان افکار و خیالاتی را دربارة ذات الله و برپایی روز رستاخیز و وجود بهشت و جهنم و... القا می‌کند و از این طریق مؤمن را دچار وسوسه و نگرانی می‌کند. در چنین مواردی تا زمانی‌که شخص با زبان و عمل خود بر اسلام استوار است، تنها با آمدن این خیالات آسیبی به ایمان شخص وارد نخواهد شد و مؤمن از دایرة ایمان خارج نمی‌‌گردد.

هـ: وسوسه دربارة ارتکاب برخی از گناهان؛ مثلاً در دل این تصور ایجاد می‌شود که فلان گناه را انجام می‌دهم و احیاناً گاهی به ارتکاب آن مایل می‌گردد. در چنین مواردی نیز انسان تا زمانی‌که عملاً آن گناه را انجام نداده، مورد مؤاخذه‌ قرار نخواهد گرفت. به عبارت دیگر انسان از آمدن خیالات غیراختیاری در دلش گناه‌کار نمی‌شود، البته بر روی آنها تمرکز کردن و خود را به آنها مشغول ساختن معصیت و گناه است. در ذیل به بیان پاره‌ای از احادیث که به‌همین نکته اشاره دارند، می‌پردازیم.

عن ابی هریرة رضی‌الله‌عنه قال: قال رسول الله صلّی‌الله‌‌علیه‌وسلّم: «إن الله تجاوز عن أمتی ما وسوست به صدورها ما لم تعمل أو تتکلم»؛ از حضرت ابوهریره رضی‌الله‌عنه روایت است که رسول‌اکرم صلّی‌الله‌‌علیه‌وسلّم فرمود: خداوند امت مرا در مورد خیالات و وسوسه‌هایی که در قلب آنها به‌وجود می‌آید معاف کرده است و بر آنها مؤاخذه و تنبیهی نخواهد بود تا زمانی‌که به آنها عمل نکند یا آنها را به زبان نیاورد.(متفق‌علیه)

گاهی در قلب آدمی خیالات و وسوسه‌های نامطلوب و غیرقابل تحمّلی خطور می‌کند و نیز گاهی پرسش‌­ها و اعتراضات ملحدانه‌ای قلب و مغز آدمی را مضطرب می‌سازد. در این حدیث به این اشخاص اطمینان خاطر داده شده است که بر این خیالات و وسوسه‌ها از سوی خداوند مؤاخذه‌ای صورت نخواهد گرفت تا زمانی‌که صورت عملی و یا قولی پیدا نکنند، اما اگر این خیالات از مرز وسوسه و خیال عبور کنند و در عمل و یا قول شخص ظاهر شوند، آن‌گاه بازخواست و مؤاخذه در پی خواهند داشت.

عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رضی‌الله‌عنه قَال َجَاءَ رَجُلٌ إِلی النَّبِىِّ صلّی‌الله‌‌علیه‌وسلّم فَقَالَ یَارَسُولَ اللهِ صلّی‌الله‌‌علیه‌وسلّم إِنَّ أَحَدَنَا یَجِدُ فِی نَفْسِهِ ـ یُعَرِّضُ بِالشَّىْءِ ـ لأَنْ یَکُون َحُمَمَةً أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنْ أَنْ یَتَکَلَّمَ بِهِ فَقَالَ: «اللهُ أَکْبَرُ اللهُ أَکْبَرُ اللهُ أَکْبَرُ الْحَمْدُ لِلهِ الَّذِى رَدَّ کَیْدَهُ إِلی الْوَسْوَسَةِ»؛ از حضرت عبدالله ‌ابن‌عباس رضی‌الله‌عنه روایت است که شخصی به محضر رسول‌الله صلّی‌الله‌‌علیه‌وسلّم  آمد و عرض کرد: گاهی در ذهنم خیالات و وسوسه‌هایی پیدا می‌شود که احساس می‌کنم اگر سوخته شوم و تبدیل به خاکستر شوم برایم بهتر است از این‌که آن­ها را بر زبان بیاورم! آن­‌حضرت صلّی‌الله‌‌علیه‌وسلّم فرمود: شکر و سپاس برای خداست که کار و امر شیطان را محدود به ایجاد وسوسه کرده است.(ابو‌داود) یعنی جای نگرانی نیست، بلکه شکر و سپاس پروردگار را به‌جای آور که با فضل خود قلبت را از پذیرش و تسلیم شدن در مقابل این‌گونه خیالات و وسوسه‌ها، مصونیت بخشیده است و تو به آن عمل نکرده‌ای، بلکه در حد خیال و وسوسه باقی مانده است.

حضرت ابوهریره رضی‌الله‌عنه روایت می‌کند: جاء ناس من أصحاب النبی صلّی‌الله‌‌علیه‌وسلّم فسألوه: إنا نجد فی أنفسنا ما یتعاظم أحدنا أن یتکلم به. قال: «وقد وجدتموه؟» قالوا نعم. قال:«ذاک صریح الإیمان»؛ تعدادی از صحابه محضر رسول‌اکرم صلّی‌الله‌‌علیه‌وسلّم  آمدند و اظهار کردند: حال ما چنین است که گاهی خیالات و وسوسه‌هایی در دل ما پیدا می‌شود که بر زبان آوردن آنها برای‌مان بسیار سخت است. آن‌حضرت فرمود: آیا واقعاً حال شما چنین است؟! آن­ها گفتند: بله! حـال ما چنین اسـت. فرمود: این نشانة صریح ایمان خالص است.(مسلم)

پس از این حدیث معلوم می‌شود که هرگاه شخصی از وساوس غیراختیاری بیم ‌و هراس داشته باشد و ابراز آ‌ن‌ را با زبان زشت و بد بداند این شخص ایمان خالص دارد.(معارف‌الحدیث:1/52)

حضرت حاج امدادالله مهاجر مکی رحمه‌الله در تشریح این حدیث می‌فرماید: وسوسه بر اثر فعالیت شیطان است، چراکه او دزد ایمان به‌شمار می‌رود و درصدد آسیب رساندن به ایمان مؤمنان است. مسلّماً دزد وارد خانه‌ای می‌شود که در آن دارایی و سرمایه‌ای باشد، اماکنی که مخروبه و خالی‌اند از ورود سارق مصون هستند. پس وقتی شیطان در دل مؤمنی وسوسه القا می­‌کند، این بیانگر آن است که آن مؤمن در قلبش سرمایة ایمان دارد. اگر درون شخص فاقد این سرمایه باشد شیطان هیچ‌گاه وارد آن نمی‌شود. این ایمان مؤمن است که باعث می‌گردد چنین القائاتی را اظهار نکند؛ ازاین‌رو حضرت رسول‌اکرم صلّی‌الله‌‌علیه‌وسلّم  آن را علامت ایمان خواندند.(اصلاحی‌خطبات:9/158)

راه رهایی از وسوسه

خداوند متعال انسان را برای رهایی از وسوسه با ابزاری کارآمد مجهز کرده و آن ابزار «استعاذه» است، یعنی به خدا پناه بردن. پناه بردن به رحمت و حمایت حضرت حق، بهترین ابزار دفاع در برابر وسوسه­‌های شیطان است. پس هر کجا که انسان فرمان‌ها و اوامری را از جانب الله ببیند و میل به انجام آن­ها را در خود نبیند و یا خیال ارتکاب نواهی و ممنوعیت‌هایی را در دل خود احساس کند، بداند که چنین تفکراتی ناشی از هجوم وساوس شیطانی است.

Tوَإِمَّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌS؛ و اگر از [سوى] شیطان وسوسه‌اى به تو رسد، به خداوند پناه جوى، بى‌گمان او شنواى داناست.(اعراف:200)

Tوَقُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّیَاطِینِ وَأَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَنْ یَحْضُرُونِS؛ و بگو: پروردگارا، از وسوسه‌هاى شیاطین به تو پناه مى‌برم و پروردگارا، از آن‌که به نزد من حاضر شوند به تو پناه مى‌برم.(مؤمنون:97ـ98)

رسول‌اکرم صلّی‌الله‌‌علیه‌وسلّم نیز در این مورد می‌فرماید: «یأتی الشیطان أحدکم فیقول من خلق کذا من خلق کذا حتی یقول من خلق ربک فإذا بلغه فلیستعذ بالله ولینته»؛ شیطان نزد یکی از شما می‌آید و می‌گوید: فلان چیز را چه کسی آفریده است؟ فلان چیز را چه کسی آفریده است؟ تا این­‌که در قلب او این سؤال را ایجاد می‌کند که پس آفرینندة خدا چه کسی است؟ پس هرگاه سلسلة سؤالات به اینجا رسید، لازم است که آدمی به خدا پناه ببرد و از این سؤال باز آید.(متفق‌علیه)

البته استعاذه هم مراتبی دارد و یکی از مراتب آن، استعاذة زبانی است که آدمی هنگام مواجه شدن با وسوسه­‌های شیطانی با زبان بگوید: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. مرتبة دیگر استعاذه، استعاذة قلبی است که آدمی با تمام وجود خویش به ‌حضرت حق رو کند و از او استمداد بجوید و به ‌قدرت، عدالت و کمال او بیندیشد، این استعاذه انسان مؤمن را از ارتکاب معصیت و ایجاد وسوسه مصون می‌دارد.

در قرآن کریم ماجرای حضرت یوسف علیه‌السلام بیان شده است که چگونه ایشان مورد ابتلا و آزمایش الهی قرار گرفت و اندکی وسوسه در دل ایشان ایجاد شد، چون بشر بود، ولی بلافاصله به خدا متوسل شد و دعا کرد: Tوَإِلَّا تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَأَکُنْ مِنَ الْجَاهِلِینَS؛ و اگر مکر آنان را از من باز ندارى، به آنان گرایش یابم و از نادانان گردم.(یوسف:33)

یکی دیگر از راه­‌های معالجة وسوسه، بی‌اعتنایی به آن است؛ مثلا اگر در نماز بودیم و دچار وسوسه شدیم بدون توجه به آن، نمازمان را ادامه دهیم.

راهکار دیگر برای رهایی از وسوسه این است که خود را به کار دیگری مشغول کنیم؛ زیرا تمرکز کردن بر وسوسه نه تنها آن را برطرف نمی‌کند، بلکه باعث ازدیاد آن می‌شود. پس برای پیش‌گیری از وسوسه باید سمت‌و‌سوی افکار را تغییر داد و به کـار و اندیشه‌های دیگر پرداخت. بدین‌منظور آن­‌حضرت  صلّی‌الله‌‌علیه‌وسلّم دعایی را تعلیم داد که آن را باید به کثرت خواند: «اللَّهُمَّ اجْعَل وساوس قلبِی خشیتک وذکرک واجعل همی وهوای فیما تحب و ترضى»؛ بار الها! وسوسه‌های قلبم را ترس و یاد خودت بگردان و هم‌وغم و خواهش مرا در چیزی قرار بده که تو دوست داری.(أبوشجاع‌الدیلمی)

و اما آخرین راهکار برای رهایی از بند وسوسه، تقرّب جستن به درگاه خداوند با دوری از گناهان و انجام کارهای نیک و خیر، مخصوصاً واجبات است. خداوند متعال این مطلب را به‌طور مکرر گوشزد نموده است؛ از جمله ‌فرموده است:«إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ»؛ چرا که او بر کسانى که ایمان آورده‌اند و بر پروردگارشان توکل مى‌کنند، دستى ندارد.(نحل:99)

براساس این آیة مبارکه خداوند از پرهیزکاران محافظت می‌کند و شیاطین فقط به دوست‌داران­ خود دسترسی پیدا می‌کنند.

http://nedaye-islam.blogfa.com/post-333.aspx

  • مجید علیپورمقدم

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

شما عاشق اینجا خواهید شد اگر فقط نیم ساعت آن را مرور کنید.

✅️ روانشناسی آرامش و موفقیت
✅️ هدف گذاری
✅️ مدیریت زمان
✅️ برنامه ریزی
✅️ اعتماد به نفس

طبقه بندی موضوعی