قدرت روحی

راه های رسیدن به آرامش و موفقیت

قدرت روحی

راه های رسیدن به آرامش و موفقیت

سلام خوش آمدید

اسارت2

پنجشنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۳، ۰۸:۴۹ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:‌آیا من اسیرم؟ اسیر چی هستم؟ اصلا یعنی چی من اسیرم؟

آیا واقعا من آنقدر ازدنیا و نفس وشیطان  آزاد هستم که اگر در یک اطاق خلوت ، دختری نیمه عریان را برای من حاضر کنند و بگویند این برای شما حلال است اما اگر به او دست نزنید (‌بنا بر مصلحتی که خدا می داند)‌ به تقوا نزدیک تر است ، بعد من را با او تنها بگذارند آیا من آنقدر آزاد هستم که از خیرش بگذرم

آیا من حالت خودم را وقتی که خیلی گرسنه ام یا تشنه ام در نظر گرفته ام . (یعنی چی؟)

یعنی حالت من موقع غذا خوردن چطوریه ؟ بگذار غذا خوردن خودم را با گاو یا سگ مقایسه کنم تا قضیه روشن تر شود؟‌ وقتی غذا را جلو گاو یا سگ میگذارند آنها با صدایی که از خود در می آورند و با دمی که تکان می دهند از صاحبشان تشکر می کنندبعد هم مثل بچه های خوب ، بعد از خوردن غذا ،ظرفشان را هم تمیز می کنند (‌با لیسیدن ته ظرف) بعد می خوابند و بعد دستشویی.

اما من ، من هم همینطور وقتی غذا جلویم می گذارند تشکر می کنم (البته بعضی وقتا فراموش می کنم)‌بعد ظرفم را می شورم(‌اکثر وقتا از زیرش در رفتم) بعداز اون هم که .. یعنی هیچ فرقی با حیوان ندارم

خب اینها که گفتم یعنی چی؟‌

یعنی اینکه من اسیر غذا هستم (همین)

اما کسیکه اسیر غذا نیست چطور غذا می خورد؟

قوربون مولامون علی علیه السلام بشم که غذا از گلوش پایین نمیرفته ،‌ موقعه ای که می خواهند غذا بخورند یاد فقرای گرسنه ای که غذا ندارند ،‌یاد بچه های طفل معصومی که یتیم هستند یاد آدمهای مریضی که کسی را ندارند ،ایشان را از اسارت لذت غذا جدا می کنه و هرشب ، با کیسه ای پر از غذا به طور مخفیانه به فقرا غذا می دادند

جای دوری نریم تو بچه ها مدرسه خودمون دیدم بچه ها گلی که حواسش به همه هست ، تقریبا مثل مادرند اینا ،‌نگاه می کنه ببینه کی سر سفره چی میخاد ، بهش میده ، یا حواسش هست توی مدرسه کی غذا نداره و..

یاد داستان یکی از علماء‌ افتادم  :‌ 

سید بحر العلوم در نیمه شبی یکی از شاگردانش را خواست و با تمام خشم و عصبانیّت بر او خروشید و گفت: در همسایگی تو فردی است بینوا که با چند کودک خود گرسنه به سر می برد چرا به حال آنها رسیدگی نمی کنی؟

شاگرد گفت: به خدا سوگند! نمی دانستم که آنها چنین مشکلی دارند.

سید گفت: همین که نمی دانستی، مرا خشمگین کرده و الّا اگر می دانستی و اقدام نمی کردی، کافر بودی.

نتیجه پس من اسیر غذا هستم

♦ اسارت بعد(توضیح :این اسارت مربوط به دوران کودکی است )

چقدر آرزو داشتم بدنی مثل بروسلی یا جکی جان داشته باشم ‌،‌یادم از 6 -  7 سالگی دمبل میزدم

چقدر می دوییدم ،چقدر ورزش می کردم

این مال دوران کودکیه اما جالبه که در همین زمانه چقدر آدم 20 ساله به بالا داریم که همین آرزوی کودکی من را دارند هنوز ، مثلا طرف 30 سالشه میره باشگاه بُوکس یا زیبایی اندام ،‌قرض می خوره ،دمبل میزنه و.. تا چی یکم بازوش بیاد بالا اما اینا همیشه افسرده اند چرا ‌؟ چون همیشه یه نفر هست از اونا قوی ترباشه ،‌خدا بیامرزه بچه ی یکی از رفقا توی 13 سالگی به خاطر هیمن آرزو مرد ، قرص خورده بود تا بازوهاش قوی بشن اما بهش نساخت و توی خواب سکته کرد و مرد

نمیدونم محمد علی کِلِی رو میشناسی یانه ، این آقا یکی از استوره های بوکس در جهان بود

 یادم نمیره چندین سال پیش که داشت شعله اولمپیک رو حمل می کرد چنان پیر و فرتوت بود و چنان دستانش میلرزید که ترحم هر بیننده ای را  بر می انگیخت ،اونجا با خودم گفتم اینه عاقبت قهرمانهای دنیا  ،‌دیگه تو خودت بسنج نسبت به بقیه جذابیتها  و اسارتهای دیگر مثل

زیبایی : این پیرزن ،‌پیرمردهایی که می بینی ، یه زمان ملکه ی زیبایی شهر و محله خودشون بودند ،‌اونا که پیر بدنیا نیامدند

سوال

چرا به زیبایی جسمی و قدرت جسمی میگم اسارت

توضیح با مثال،

اسارت یعنی اینکه چیزی قدرت تفکر و تعقل ما را منحرف کندتابه واقعیت نرسیم، به واقعیت اینکه ما بیش از صد سال زندگی نمی کنیم به این واقعیت که بالاخره پیر می شویم باید یه فکری به حال آن روز بکنیم ، به واقعیت اینکه خدایی هست،‌مرگی هست ،‌دنیای بعد از مرگی هست که ابدی هست ،‌به واقعیت اینکه شیطانی هست که انسان را گول می زند،‌به واقعیت اینکه انسانهایی هستندکه به آنها مدیونیم و باید کمی هم به فکر آنها باشیم  و...

‌ به قول ائمه اسارتهای هوای و هوس ،چشم عقل انسان را کور می کنند

مثالش توی جامعه ما زیاد است ، دختر پسرهایی که عاشق هم می شوندو چشمشان نسبت به عیبهای طرف کور می شود و بعد از یکسال الی دوسال طلاق می گیرند

به نظرت خودما ،اگر بریم خواستگاری ودو گزینه داشته باشیم،‌یکی دختری زشت اما مهربان و با ایمان و دلسوز و.. ولی دیگری دختری بسیار خوشگل اما دین وایمان درست و حسابی نداشته باشد(نه اینکه هرزه باشد نه اما به خوبی اون زشته نباشد ،‌کدام یکی را انتخاب می کنیم؟)

این از مفهوم اسارت زیبایی

اما اسارت قدرت

نمی دانم تا حالا شده به کوچکتر از خودت زور بگویی ،‌برای من که خیلی شده ، می بینی

ما با وجود اینکه قوی ترین مرد جهان نیستم ،نسبت به همین یه ذره زوری که داریم به کوچکتر از خودمان زور می گوییم و بعضی وقتها میزینمشان ، این یعنی اسارت

اما قوربون امام علی علیه السلام برم که باوجود اینکه قوی ترین مردن تمام کهکشانها هستند

اما حتی پر کاهی رو از دهان مورچه نمی گیرند ، ودر حادثه کوچه و حمله به حضرت زهرا سلام اله  علیها ،‌ایشان از زورشان استفاده  نمی کنند چون اسیر زورشان نیست و عقلشان برتر است از این اسارت

یاامام حسین علیه السلام که باوجود اینکه قدرت جن و انس تحت اختیار ایشان بود اما در حادثه کربلا اسیر این قدرت نشدند و طبق دستور پروردگار عمل کردند و حاضرند کشته شوند اما اسیر این قدرت نباشند

اسارت بعدی ، ثروت و دنیا و..

یادم نمی رود در مسیر برگشت به خانه بودم و پشت چراغ قرمز توقت کرده بودم ،‌ماشینی کنار من توقف کرد ، ماشین نبود که هواپیما بود، طرف یه دکمه زد سقف برداشته شد ،‌یک دکمه دیگه زد چراغا غیب شدند و..

این صحنه توجه همه رو جلب کرده بود ،به عبارتی همه اسیر اون شده بودند

نمی دونم به چهره کسانی رو که سوار ماشینهای مدل بالا و شاسی بلند میشن  نگاه کردی ،

معمولا دماغهای باد کرده ، وغیافه های مغرور و از خود راضی دارند ،‌چرا

چون اسیر ماشین شدند،‌اسیر چند تیکه حلب ،

 یعنی لباس و پول و آهن به بعضی از ما آدما شخصیت میده و البته از بعضی آدما شخصیت میگره  ، چطور میگره؟

دوست دارم این آدمهای پولدار رو اون زمانی ببینی که کنار یکی که صدبرابر از خودشون پولدار تره قرار می گیرند چقدر ذلیل و حقیر و پست و بی شخصیت میشن

پس اینطور شدکه اونهایی که پولدارند یه جور اسیرند(غرور و غفلت) اونها هم که پولدار نیستند یک جور دیگه (حسرت و غفلت)‌

اما یعنی چی پول ثروت انسان رو اسیر میکند ؟

گفته شد که اسارت، یعنی، گرفته شدن قدرت تفکر و تعقل و کور شدن چشم دل.

وقتی عقلم کار نکرد ، نمی فهمم که ، قارونهای دنیا الان زیر خرواها خاک دفنند و قصرشان به عنوان موزه در تخت جمشید و کاخ نیاروان و ...به نمایش گذاشته شده است و نتوانستند حتی ذره ای از آن ثروت را ذره ای از آن زیبایی چهره را ذره ای از آن قدرت را با خود ببرند این یک کنار

از طرف دیگر درصورتیکه به زندگی ابدی آن دنیا اعتقاد داشته باشیم باید بدانیم که‌ آنها در آن دنیا در فقر مطلق بسر می برند ، طبق روایات در قیامت همه پولدارها که  فقیر شده اند از فقرایی که حالا جزء پولدارهای قیامتند گدایی می کنند

در روایت دیگری از امیر مومنان هست که بزرگترین ثروت این دنبا عقل است

وقتی من اسیر اینها بودم دیگر حواسم نیست که دارم پیر میشوم ، حواسم نیست که عزیرانی که به آنها مدیونم را حمایت کنم دیگر حواسم نیست که چرا این لذتها و این قدرتها  مرا ارضاء‌ نمی کنند ،‌آدم تا وقتی بچه است آرزوی دوچرخه می کند کمی که بزرگ شداز دوچرخه سیر می شودو آرزوی موتور دارد کمی که بزرگتر شد آرزوی ماشین ، بعد چون وسیله نقلیه دیگر نیست که ارضائش کند دنبال عوض کردن ماشینش است

در زنها هم که عوض کردن مبلمان و کیف وکفش و لباس و طلا و موبایل

 ♦اسارت بعدی اسارت شهوت جنسی که شاید قوی ترین اسارت باشد

که به قول فروید ریشه همه رفتارهای انسانی است ، البته تاریخ معلم خوبی است برای ثابت کردن پوچی این اسارت.

 لذت جنسی در غرب آزاد شد ،‌اما آرامش نه تنها بیشتر نشد بلکه میزان قتل و افسردگی وخودکشی بیشتر شد چرا

تجربه غرب نشان داد که انسانی که تمام لذتهای جنسی را از صدها جنس مخالف برده است اما هنوز نتوانسته این آتش شهوت را خاموش کند که هیچ حتی با هر بار لذت جنسی این آتش شعله ورتر شده است و از طرفی به دلیل حس تنوع طلبی که دارد ،دیگر جنس مخالف نمی تواند او را ارضاء‌کند بهمین خاطر رو می آوردبه جنس موافق (همجنس بازی)  پس از این که چندین بار این مورد را هم تجربه کرد بازهم می بیند که این آتش خاموش نشده است ،‌ پس روی می آورد به ازدواج با حیوانات

و سرانجام این غریزه افسار گسیخته ،‌انسان را تا مرز پوچی و بیهودگی وافسردگی و طغیان و انواع استرس ها و خودکشی ها و می کشاند

امام صادق علیه السلام: دنیامانند آب دریاست که هرچه شخص تشنه بیشتر از آن بیاشامد ، تشنگیش بیشتر می شود ،‌تا اورا بکشد . اصول کافی ج3

اما  اسارت این غریزه از چه جهت است ،‌چه غفلتی ایجاد می کند

این اسارت علاوه بر مواردی که قبلا گفته شد ،انسان را به فراموشی می اندازد ، حواس انسان را پرت می کند از رسیدن به لذتی که بی نهایت زیباتر و بیشتر است از این لذت پست و کوچک والبته انسان تا زمانی که آن لذت بالاتر را نچشیده درک این موضوع برایش خیلی سخت خواهد بود

نقل می کنند آیت الله قاضی ذکری را به آیت الله طباطبائی یاد دادندکه تا 40 روز انجام دهد و روز آخر اتفاقی می افتدکه نباید توجه کند ،

ایشان این چهل را  انجام می دهند و روز چلهم متوجه می شوند که دو حوری بهشتی ، پیش او حاظر شده  اند و هی جلوه گری می کنند اما ایشان طبق توصیه استادشان هیچ توجهی به آنها نمی کند،‌چرا چون به لذتی بالاتر رسیده اند

اسارت بعدی مردم

توجه مردم: حس مقبولیت یک حس فطری است یعنی هر موجودی دوست دارد که مورد قبول و تشویق و تمجید دیگران قرار بگیرد یعنی خانواده و دوستان و مردم به او احترام بگذارند و او را تحسین کنندو خلاصه مورد توجه قرار گیردحتی در سطح شهر یا کشور یا دنیا مشهور شود،‌ این موضوع کی جلوه بیشتری می کند و بیشتر خودش را نشان میدهد؟ موقعه ای که برعکس این اتفاق بیفتد یعنی مورد تمسخر کسی قرار بگیری ،‌ کسی به شما فحش بدهد یا بی احترامی کند مثلا فرد بزرگسالی شما را در میان جمع تحقیر کند و کوچک کند یا حتی عابری از کنار شما رد شود به شما پوز خند بزند مسلما حس خوبی نخواهید داشت واین نشان دهنده اسارت به توجه مردم است

تلقین وتحمیل مردم: ما از بدو تولد در معرض تلقین وتحمیل سبک زندگی هستیم که در آن خانواده و محله و شهر و کشور جریان دارد نوع حرف زدن ،‌لباس پوشیدن ، انتخاب شغل ،‌ نوع عقیده ،‌نوع غذا ، اخلاق و.. و البته پس کشف روان ناخودآگاه و سوء استفاده روانشنسان، این تحمیل بیشتر شد و با حساب و کتاب به مردم منتقل می شد آنها با ایجاد چهار چوبهای مرجع ، تلقین می کردند و می کنند که مردم چی بخرند چی بپوشند چه عقیده داشته باشند مثلا

امروزه پوشیدن شلوار پاره یک ارزش است خوردن شراب مخصوصا در عروسیها یک ارزش وکلاس است  داشتن صفحه ای در فیس بوک اوج بروز بودن است خندیدن به کسی که می افتد یک تفریح است و..

  پس ما اسیر مردمیم یعنی خودمان در انتخاب شخصیت مان تأثیر چندانی نداشته ایم

(مسئله بسیار بسیار مهم : برخی از این چهارچوبها و عقیده های تلقین شده کاملا صحیح و بلکه حیاتی می باشند پس نباید بیگ ودار به آب زد و به اسم خلاصی از اساراتها همه اعتقاده خودمان یا دیگران را زیر پا بگذاریم ،‌مولای متقیان علی علیه السلام می فرمایند ، تابه یقین جدیدی نرسیدی ، دست از یقین قبلی ات بر ندار

یعنی اینکه ، انسان باید تحقیق و تفکر ومشورت بکند و پس از اینکه یقین کرد به باطل بودن عقیده قبلی و صحیح بودن عقیده جدید ،‌آنوقت مراحل تغییر را انجام دهد)

(توجه برخی اسارتهایی که تا کنون به آنها اشاره شد{شهوت خوردن  وشهوت جنسی ،‌حس مقبولیت وحس قدرت طلبی و..} تحت زیر مجموعة‌ بزگتری به نام «اسارت نفس »‌قرار می گیرند )

اسارت بعدی شیطان:

شیطان با استفاده از ابزار نفس اماره که در انسان هست او را به غفلت و نابودی می کشاند

اما کار شیطان :‌ تسویل و تزیین: یعنی صد برابر نشان دادن یک لذت پوشالی  مثل اینکه یک نجساست را داخل یک زر ورق زیبا پیچانده باشند و به شما هدیه بدهند ،‌کار شیطان هم همین است

کارهای دیگر شیطان :‌ تلقین و وسوسه برای ایجاد نا امیدی - اضطراب ونگرانی ، خودکشی - یا امید واهی دادن برای وابستگی به یک چیز پوچ - ایجاد غرور - تلقین پستی (عقده حقارت)‌- زیبا جلوه دادن دنیا و آنچه درون دنیاست (‌زن  و پول و قدرت و شهوت و..) و صدها مورد دیگر

برای همه این موارد که ذکر شد آیه ها و احادیث مفصلی است که در این مجال نمی گنجد

 

لازم به ذکر است که درک وشناسای برخی این اسارتها که ذکر شد کار بسیار سختی است که این طور تعبیر شده که شناسایی آنها مثل تشخیص ردپای مورچه سیاه در شب سیاه در روی یک سنگ

 خارای سیاه می باشد

ولی البته این مرحله برای کسانی است که آن نشانهای آشکاری که مانند رد پای فیل در روز روشن و روی یک زمین گلی است  را شناسایی کرده و پشت سرگذاشته باشند

 

  • مجید علیپورمقدم

نظرات (۱)

  • میلاد شریفی
  • سلام به وبگاه دانش آموزان تیزهوش نیز سری بزنید و با نظرات خویش ما را در جهت بهبود وبگاه هدایت و راهنمایی کنید.
    milad111.blog.ir

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی

    شما عاشق اینجا خواهید شد اگر فقط نیم ساعت آن را مرور کنید.

    ✅️ روانشناسی آرامش و موفقیت
    ✅️ هدف گذاری
    ✅️ مدیریت زمان
    ✅️ برنامه ریزی
    ✅️ اعتماد به نفس

    طبقه بندی موضوعی